دوستان عزيز بايد به اولين چيز كه چراي آفرينش انسان است توجه كنيم تا به عبادش برسيم وقتي فرشته ها به خدا گفتن كه آيا ما تو را عبادت نميكنيم كه همچين موجودي را ميخواهي خلق كني خداوند پاسخ مي دهد كه من چيزي را ميدانم كه شما نمي دانيد.فرشته ها كارشان مانند وظيفه است و آن هم عبادت خدا ولي ما آفريده نشديم كه تنها عبادت كنيم بلكه دليل عبادت را هم بدانيم.اگر تنها عبادت كنيم و آن هم درست انجام بديم ميشيم فرشته در حالي كه مقام انسان بالاتر از فرشته است.براي همين است كه تفكر در خداوند به اندازه 70سال عبادته.پس ما آفريده شديم كه عاشقي باشيم كه خود معشوقيم .خودشناسي مساوي است با خداشناسي پس با هر زباني امكان پزير است مثالش را مولانا با شعر موسي و شعبان بيان كرده .پس زبان عشق بي زبانيست يعني زبان واحدي ندارد . عشق كار نازكان نرم نيست عشق كار پهلوانست اي پسر گـر روي بــر آسمان هفتمين عشق نيكو نردبانست اي پسر