سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 






درباره نویسنده
اتش زدن کتابخانه ها دروغ بزرگ تاریخی است - نسل جوان
سخن آشنا
وبلاگی شاد و در عین حال علمی جهت پاسخگویی به سوالات با روشی کاملا جدید
تماس با مدیر نسل جوان


آرشیو وبلاگ
حضرت ختمی مرتبت (ص)
اهل بیت ( علیهم السلام)
مهدویت
احادیث آموزنده
حکایتهای زیبا
نکات مذهبی
سوالات رسیده
انچه باید جوانان بدانند
نوشته های منتخب پارسی بلاگ
میزگردهای منتخب پارسی بلاگ
میزگرد ها
متفرقه
سوالات ازدواج
مقالات
مباحث و سوالات در مورد زنان
حقوق کودک
لطیفه ها
لینک ها
حرف دل
مباحث قرانی
نسل جوان در سایتها و وبلاگهای دیگر
محرم
نماز
آیت الله العظمی بهجت(ره)


لینکهای روزانه
گاهنامه نماز [289]
[آرشیو(1)]


لینک دوستان
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
جلوه های عاشورایی
تکنولوژی کامپیوتر

مسافر عاشق
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
دوزخیان زمین
عاشق دلباخته
امیدزهرا
esperance
شیلو عج الله
گاهنامه نماز
حزب اللهی مدرنیته
14 معصوم
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
آتش عشق
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
خلوت تنهایی
و خدایی که در این نزدیکی است
محمدرضا جاودانی
یا امام زمان (عج)
معلومات عمومی(پرسش و پاسخ )
شور دل
تمنای دل

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
اتش زدن کتابخانه ها دروغ بزرگ تاریخی است - نسل جوان

آمار بازدید
بازدید کل :557766
بازدید امروز : 18
بازدید دیروز52
 RSS 



در کل اینترنت
 در این سایت

به نام خدا
با عرض سلام
در مورد کتابسوزی ایران برخی قرائن خارجی در کار است که  این مساله  توهمی بیش نیست از جمله:
1)یکی اینکه اساساً تاریخ وجود کتابخانه‎ای را در ایران ضبط نکرده است، اگر در ایران کتابخانه هائی وجود می‎داشت، فرضاً سوختن آنها ضبط نشده بود، اصل وجود کتابخانه ضبط می‎شد، خصوصاً با توجه به اینکه می دانیم اخبار ایران وتاریخ ایران بیش از هر جای دیگر در تواریخ اسلامی وسیلة خود ایرانیان یا اعراب ضبط شده است.
2) در میان ایرانیان یک جریان خاص پدید آمد که ایجاب می‎کرد اگر کتابسوزی در ایران رخ داده باشد حتماً ضبط شود وبا آب وتاب فراوان هم ضبط شود وآن جریان شعوبیگری است. شعوبیگری هر چند در ابتدا یک نهضت مقدس اسلامی عدالتخواهانه وضد تبعیض بود، ولی بعدها تبدیل شد به یک حرکت نژاد پرستانه وضد عرب. ایرانیان شعوبی مسلک، کتابها در مثالب و معایب عرب نوشتند و هرجا نقطه ضعفی از عرب سراغ داشتند با آب و تاب فراوان می‎نوشتند و پخش می‎کردند: جزئیاتی از لابلای تاریخ پیدا می‎کردند و از سیر تا پیاز فروگذار نمی‎کردند.
اگر عرب چنین نقطه ضعف بزرگی داشت که کتابخانها را آتش زده بود، خصوصاً کتابخانه ایران را، محال و ممتنع بود که شعوبیه که در قرن دوم هجری اوج گرفته بودند و بنی‎العباس به حکم سیاست ضد اموی وضد عربی که داشتند به آنها پر و بال می‎دادند درباره‎اش سکوت کنند، بلکه یک کلاغ را صد کلاغ کرده و جار و جنجال راه می‎انداختند، و حال آنکه شعوبیه تفوّه به این مطلب نکرده‎اند و این خود دلیل قاطعی است بر افسانه بودن قصه کتابسوزی ایران.
خلاصة سخن این شد که تا قرن هفتم هجری یعنی حدود ششصد سال بعد از فتح ایران ومصر ، در هیچ مدرکی ( چه اسلامی وچه غیر اسلامی) سخن از کتابسوزی مسلمین نیست. برای اولین بار درقرن هفتم این مساله طرح می‎شود. کسانی که طرح کرده‎اند اولاً هیچ مدرک و مأخذی نشان نداده‎اند وطبعا از این جهت نقلشان اعتبار تاریخی ندارد، و اگر هیچ ضعفی جز این یک ضعف نبود، برای بی اعتباری نقل آنها کافی بود.
تازه همه آنها به استثنای ابوالفرج وقفطی، وجود شایعه‎ای را بر زبانها روایت کرده‎اند نه وقوع حادثه را، و در شریعت روایت و قانون نقل تاریخی، هرگاه مورخ به جای نقل حادثه‎ای، «بر سر زبانها بودن» آن حادثه را نقل کند، به جای آنکه بگوید چنین حادثه‎ای واقع شده بگوید «گفته می شود چنین حادثه ای واقع شده» نشانه این است که حتی خود گوینده اعتمادی به وقوع آن حادثه ندارد.
و بعلاوه، نقلهای قرن هفتم که ریشه و منبع سایر نقلهاست، یعنی نقل عبداللطیف و ابو الفرج وقفطی، در متن خود مشتمل بر دروغهای قطعی است که سند بی اعتباری آنهاست
یا حق



نویسنده » سخن آشنا » ساعت 12:45 صبح روز جمعه 86 دی 28