به نام خدا
با عرض سلام
یه جوون ازم سوال کرد که ما چرا باید نماز بخونیم ، بعدم گفت که دلیل قانع کننده برام بیار که عقلم قبول کنه. اونوقت اضافه کرد : جوونای امروز دیگه بدون دلیل قانع نمی شن ، و تا دلیل نباشه حرفی رو نمی پذیرن. خلاصه توپش حسابی پر بود و جواب می خواست ، اونم جوابی که عقلشو قانع کنه.
خوب بود چی بهش بگم ، بگم : برای این باید بخونی که واجبه ، مشکل این بود که می دونست واجبه ، اما می خواست علت واجب شدنش رو بدونه .
یعنی برای اون جوان اینکه خدا دستور داده کافی نبود که به فرمانش عمل کنه ، اون برای عملش دلیل دیگری می خواست اونم یه دلیلی که عقلش اونو بپسنده و قبولش کنه.
ادامه رو از زبون خودش می گم :
جوان : مگه نمی گیم که دستورای خدا بی علت نیست ؟
مبلغ دینی : درسته خدا که کار بی علت انجام نمی ده .
جوان : پس ما باید علتش رو بفهمیم تا عمل کنیم .
مبلغ دینی : اینجا یه حرف هست : آیا اصلا ما می تونیم علتها رو بفهمیم ؟
جوان : مگه نمی تونیم ؟
مبلغ دینی : همه اش رو که نه ، ولی بعضیاش رو بله ، علتش هم معلومه ؛ چون خدا عقل کله ، خالق ما است ، از درون ما کاملا آگاهه ، از میلیونها سال قبل تا میلیونها سال بعد رو می دونه ، مصلحت فردی و اجتماعی انسان رو در طول سالیان دراز تشخیص میده ، طبیعیه که یه چیزایی رو بدونه که ما ندونیم ، همون طوری که یه انسان دنیا دیده نسبت به یه جوان خام خیلی بیشتر می دونه.
در نتیجه کاملا معقوله که عقل انسان همه علت ها رو نفهمه ، مثل اینکه چرا بعض نمازها سه رکعت و بعضی چهار رکعته ، چرا وضو رو به این ترتیب خاص باید گرفت ، چرا اگه محل مسح خشک نباشه وضو باطله ، چرا اگه یه دقیقه قبل وقت آدم نماز بخونه نمازش درست نیست ؟ و خیلی چراهای دیگه .
پس حالا که انسان نمی تونه همه چراها رو بفهمه ..
جوان : ببخشید که حرفتون رو قطع کردم ، اینکه دلیل نمی شه هرقدر که آدم تونست دلیلش رو پیدا می کنه ، اونایی رو هم که علتش رو نفهمید به خاطر دستور الهی عمل می کنه ، اینکه دیگه اشکال نداره ، داره ؟
مبلغ دینی : داره خوبشم داره ، برفرض که علت بعضی رو - مثلا نماز - بتونیم درک کنیم ، سوال اینه که اگه بخاطر اون علت نماز بخونیم درسته یا نه؟
جوان : مگه فرقی هم می کنه که علت عمل کردن ما چی باشه؟
مبلغ دینی : بله چرا که نه ، شما وقتی نماز می خونی می گی نماز می خونم "قربة الی الله" یعنی بخاطر قرب الهی ، بخاطر رضای خدا بخاطر دستور او .
علماء می گن: اگه کسی بخاطر غیر انگیزه الهی عبادت رو انجام بده ، اصلا عبادتش درست نیست ، مثلا کسی که بخاطر سلامتی جسم روزه بگیره ، یا بخاطر فلان فایده که درباره نماز فهمیده - نه بخاطر فرمان خدا - اونو بجا بیاره نمازش باطله.
جوان : من نمی فهمم اصلا کی گفته حرف علما درسته ، من اون چیزی رو که عقلم درک نکنه قبول نمیکنم .
مبلغ دینی : ناراحت نشو ، اشکال نداره ، من از همون راه که گفتی ؛ یعنی عقل ، برات اثبات می کنم که چرا باید عمل ما بخاطر فرمان خدا باشه ، نه دلایل عقلی که خودمون احیانا درک می کنیم ، اما فعلا باید برم بمونه برای بعد.
پایان جلسه اول
شروع جلسه دوم
مبلغ دینی : بحث به اینجا رسید که قرار شد برای شما از راه عقل ثابت کنم که باید بی چون و چرا به دستورای خدا عمل کنیم ، گرچه دلیلش رو هم نفهمیم .
جوان : درسته اما فقط عقل ، نه حرف علما ، نه کس دیگه.
مبلغ دینی : نه حتی قران و روایات فقط عقل.
جوان : درسته
مبلغ دینی : ما اصول دین رو با عقل اثبات می کنیم ، در نتیجه قبول می کنیم که خدایی هست و برای ما قوانین و باید و نباید هایی تعیین کرده.
جوان : خب خدا باشه ، قانون هم تعیین کرده باشه ، چه دلیلی -البته از نوع عقلیش- وجود داره که ما رو ملزم می کنه که به حرف خدا گوش بدیم.
مبلغ دینی : سوال خوبیه ، معلومه که حواست جمعه ، بدیهیه خود اینکه لازمه آدم به دستورای الهی عمل کنه ، دلیل می خواد.
دلیلش هم اینه که عقل می گه قانون خدا ساخت از قانون انسان ساخت بهتره ؛ چون خودش می دونه چی ساخته و چی براش خوبه ، چی براش بده
درست مثل اینه که شما می ری یه وسیله برقی مثل ماشین لباسشویی می خری برای اینکه بفهمی چه جوری باید باهاش کار کنی که هم درست کار کنه هم زود خراب نشه ، می ری دفترچه راهنمای استفاده رو که همراه ماشین هست می خونی ، خدا هم برای ما دفترچه راهنمایی به نام دستورات دینی فرستاده که بنا به فرمان عقل باید اونا رو به حرفای غیر خدا ترجیح بدیم .
جوان : یعنی هرچی به نام قانون خدا به ما گفتند باید بی چون و چرا قبول کنیم ؟ اینکه نمی شه.
مبلغ دینی : نه اینکه کسی مجبورت کنه ، این یه "باید" عقلیه که می گه : قانون سازنده رو به قانون غیر او ترجیح بده.
جوان : این درست ، اما در جاهایی که دستورای دینی با عقل آدم جور در نمیاد چی؟ بالاخره اونم فهم عقله دیگه .
بذار توضیح بدم : شما می گی عقل می گه از دستورای خدا اطاعت کن ، خب همین عقل اگه به بعضی از دستورای خدا برسه که نمی تونه اونو قبول کنه ، اینجا باید کدوم فهم عقل رو جلو انداخت و به کدوم دستورش عمل کرد؟
مبلغ دینی : اشکال اینه که دستور اولی عقلو درست بکار نبستی وگرنه اصلا در درستی دستورای خدا شک نمی کردی
جوان : یعنی چی ؟ نمی فهمم.
مبلغ دینی : توضیح می دم ، ببین وقتی که به حکم عقل فهمیدی باید به دستورای سازنده عمل کنی ، اونم سازنده ای که به همه چیز و همه کس آگاهی داره ، قدرت بی نهایت داره ، از همه مهمتر عادل هم هست و به کسی ظلم نمی کنه ، اینا رو که فهمیدی ، به حرفاش اعتماد پیدا می کنی ، و نتیجه اش اینه که در درستی حرفاش اصلا شک نمی کنی ، و اگه یه جاش با عقلت جور در نیومد نمی گی درست نیست ، بلکه می گی لابد این مطلب یه دلیلی داره که من نمی دونم.
اساس خیلی از کارها در زندگی همین نوع اعتماده ، و مردم بخاطر اون تن به کارهایی میدن که نمی دونن واقعا نتیجه خوبی داره یا نه ، مثل اعتماد مریض به دکتر برای خوردن دوا یا رفتن به اتاق جراحی ، اعتماد مسافر به راهنما در راههای خطرناک کوهستانی ، اعتمادی که مردم به محصولات غذایی بخاطر مهر استاندارد می کنن ، اعتمادی که به حرف مهندس نسبت به استحکام ساختمان می کنن و ...
دوست عزیز ، ایمان هم چیزی جز اعتماد به خالقی دانا و عادل و توانا نیست ، کاش اونقدری که ما در موارد دیگه به دکتر و مهندس و موسسه استاندارد اعتماد داریم ، به خدا هم اعتماد داشتیم .
جوان : بعد از کمی فکر نمی کردم بتونی منو قانع کنی ، من تا بحال اینا رو که گفتی نمی دونستم ، کاش جوونایی که به خاطر ندونستن این مسئله تو دینشون شل می شن این حرفا رو می شنیدند.
مبلغ دینی : دوست گرامی جوونای مثل شما باید بدونن : اونا اولین کسانی نیستند که درباره این مسائل سوال دارن ، و فکر نکنن که کسی قبل اونا در مورد این مسائل سوال نکرده ، و در نتیجه فکر کنن جوابی وجود نداره .
انسان باید در همه حال اهل تحقیق باشه و بدون اینکه شنیدن دلیل طرف مقابل حرف اونو رد نکنه.
برای شما آرزوی موفقیت دارم.
این گفتگو از وبلاگ مبلغ دینی کپی شده است http://www.faghir.parsiblog.com/
یا حق