با سلام
ادامه پست قبلی
1) ذکر دو مثال
حقوق کارگر روز مزد بیشتر از کارمند رسمی است. این به خاطر آن نیست که شخصیت کارگر از کارمند بیشتر است، بلکه به خاطر آن است که برای کارمند، بیمه، بازنشستگی، مرخصی، حق مأموریت، حق مدیریت، حق عائله، سختی کار، بدی آب و هوا و ... در نظر گرفته شده است که اگر همة آنها محاسبه نشود، حقوق کارمند از کارگر بیشتر می شود.
اسلام، ارث زن را نصف مرد قرار داده ولی در عوض هزینه زندگی را از دوش او برداشته و هزینه های خوراک، پوشاک، مسکن و درمان او را توسط مرد تأمین کرده است.
زن، سهم ارث خود را برای خود حفظ می کند و تمام مخارج زندگی خود را از شوهر می گیرد. به علاوه مهریه ای را هم از او دریافت می کند که اگر مهریه و هزینه زندگی را در کنار سهم ارث بگذاریم، سهم زن بیشتر می شود. ( برگرفته از کتاب، تمثیلات (پرسشهای مهم، پاسخهای کوتاه، تألیف: محسن قرائتی)
مثال دوم
وقتی میخواهیم به دو خانواده کمک مالی کنیم عادلانه تر این است که به آن خانواده ای که تعداد جمعیتش بیشتراست و از نظر مالی بیشتر به کمک نیاز دارد پول بیشتری بدهیم. و معقول نیست که مثلا به یک خانواده 4 نفره و یک خانواده 8 نفره به مقدار مساوی پول بدهیم بلکه کار درست این است که بر اساس کمک بر اساس نیازشان باشد . به همین ترتیب اگر در اسلام ارث بیشتری برای مرد در نظر گرفته شده است به این خاطره میباشد که مرد به علت مسئولیتی که در قبال خانواده اش دارد بیشتر به این ارث(به کمک مالی) محتاج است . علاوه بر این نباید از نظر دور داشت که کمک مالی به مرد در واقع به نفع همسر و فرزندانش هم می باشد
اگر مسئله متفاوت بودن ارث فرزند دختر و پسر در اسلام به خاطر جنسیت انها بود ارث پدر هم باید بیشتر از سهم ارث مادر تعیین می شد در حالی که ما می بینیم سهم ارث پدر و مادر با هم برابر است در نتیجه علت متفاوت بودن ارث دختر و پسر به خاطر متفاوت بودن سطح نیازشان است
5) خلاصه
وضع خاص ارثی زن، معلول وضع خاصی است که زن از لحاظ مهر و نفقه و غیره دارد. اسلام به موجب دلایلی، مَهر و نفقه را اموری لازم و مؤثر در استحکام زناشویی و تأمین آسایش خانوادگی و ایجاد وحدت میان زن و شوهر دانسته است و چون مهر و نفقه بر عهده مرد میباشد، قهراً از بودجه زندگی زن کاسته شده و تحمیلی از این رو بر مرد شده است. اسلام میخواهد این تحمیل را از طریق ارث برای مردان جبران بکند. از این رو برای مرد دو برابر زن سهم الارث قرار داده است.( شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 19، نظام حقوق زن در اسلام، ص 233 به بعد) بنابراین قانون ارث زن و مرد با قوانین دیگر از جمله قرار دادن مخارج زن و فرزندان بر عهده مرد و مسئولیت سنگین اداره زن و فرزندان بر عهده مردان باید در مجموع محاسبه گردد. اسلام از نظر حقوقی هیچ وظیفهای برای زن در خانه شوهر قائل نیست و حتی غذا درست کردن، شستن لباسها، نگه داری بچهها و شیر دادن به آنان را از دوش زنان برداشته و آنها را جزء نفقه محسوب نموده و مسئولیت آنها را برای مردان دانسته است، یعنی بر زنان در این گونه موارد تکلیفی قرار نداده است.هم چنین مسئله اداره امنیّت زن و فرزندان و امنیت جامعه را بر دوش مردان نهاد لذا به جبران این مسئولیتها که به علت تفاوتهای ساختاری زن ومرد بوده سهم ارث مرد را در برخی موارد بیشتر از زن قرار داده است، تا تعادل نسبی بر قرار شود. بنابراین قوانین اسلام را باید در رابطه با یکدیگر مقایسه و محاسبه و سبک و سنگین کنیم، نه این که فقط به طور یک جانبه به مسئله ارث بپردازیم. و اگر قوانین را در مجموع ملاحظه کنیم، میبینیم نه بر مرد ظلم شده و نه بر زن. اگر ملاحظه بفرمایید مردی که دارای یک پسر و یک دختر است، از دنیا برود، پسرش دو برابر دخترش ارث میبرد، اما پسر باید به دنبال خرجی دادن به زن و فرزندان برود، ولی دختر چنین نیست. دیگران به خواستگاری او میآیند و با دادن مهریه و نفقه و هزینه زندگی او را اداره میکنند.
تفاوتهای ساختاری زن ومرد
• خانم «کلیودالسون» میگوید: «به عنوان یک زن روانشناس، بزرگترین علاقهام مطالعه روحیه مردهاست. چندی پیش به من مأموریت داده شد که تحقیقاتی درباره عوامل روانی زن و مرد بعمل آورم، به این نتیجه رسیدهام... خانمها تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند. بسیار دیده شده که خانمها از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابری میکنند؛ بلکه گاهی در این زمینه از آنها برتر هستند. نقطه ضعف خانمها، (این نقطه ضعف زنان نیست؛ بلکه هدف خلقت این تفاوتها را ضروری ساخته است. دانشمند بزرگ، مرحوم «محمد قطب» میگوید: اگر زنان بخواهند مادر باشند باید احساساتی و عاطفی باشند. و لازمه بقاء نسل آدمی، وجود مادر و روابط جنسی زن و مرد و کارکردهای اختصاصی آنان است). ر.ک: قطب محمد؛ شبهات حول الاسلام، صص 115-112. فقط احساسات شدید آنهاست. مردان همیشه عملیتر فکر میکنند، بهتر قضاوت میکنند، سازمان دهنده بهتری هستند، بهتر هدایت میکنند، پس برتری روحی مردان بر زنان، «برتری» به عنوان یک امتیاز ارزشی، به تفاوتهای جسمی و روحی و کارکردهای اختصاصی زن و مرد بستگی ندارد؛ بلکه بر اساس ایمان و عمل که جامع آنها تقوی است، مشخص میشود «چیزی است که طراح آن طبیعت میباشد، هر قدر هم خانمها بخواهند با این واقعیت مبارزه کنند بی فایده خواهد بود، خانمها به علّت اینکه حسّاستر از آقایان هستند باید این حقیقت را قبول کنند که به نظارت آقایان در زندگیشان احتیاج دارند... کارهائی که به تفکر مداوم احتیاج دارد، زن را کسل و خسته میکند...».(نظام حقوق زن در اسلام، ص 184-183به نقل از مجله زن روز، شماره 101)
• «اتوکلاین برگ» نیز با صحه گذاشتن بر تفاوتهای جسمی و روحی و علائق زن و مرد بر اساس دادههای روانشناسی مینویسد: «زنان بیشتر به کارهای خانه و اشیاء و اعمال ذوقی علاقه نشان میدهند و بیشتر مشاغلی را میپرستند که نیازی به جابجا شدن در آنها نباشد و یا کارهائی را دوست میدارند که در آنها باید مواظبت و دلسوزی بسیاری خرج داد مانند مواظبت از کودکان و اشخاص عاجز و بینوا... زنها عموما احساساتیتر از مردان هستند...».(برگ اتو کلاین؛ روانشناسی اجتماعی، ترجمه: کاردان علی محمد، ج 1، ص 313)
• دکتر «الکسیس کارل» با عمیق شمردن اختلافات آفرینش زن و مرد، میگوید: «به علت عدم توجه به این نکته اصلی و مهم است که طرفداران نهضت زن فکر میکنند که هر دو جنس میتوانند یک قسم تعلیم و تربیت یابند و مشاغل و اختیارات و مسؤولیتهای یکسانی به عهده گیرند... زنان باید به بسط مواهب طبیعی خود در جهت و سرشت خاص خویش بدون تقلید کورکورانه از مردان بکوشند. وظیفه ایشان در راه تکامل بشریت، خیلی بزرگتر از مردهاست و نبایستی آن را سرسری بگیرند و رها سازند...». نظام حقوق زن در اسلام، ص 163-131.
تفاوتهای حقوقی اسلام با غرب در زمینه اقتصادی زنان
اسلام دو حق اقتصادی برای زن بر عهده مرد قرار داده است:
1- مهریه؛ که افزون بر اصل مهریه، حق تعیین میزان آن نیز به دست خود زن میباشد.
2- نفقه؛ نفقه و تأمین مالی نیازمندیهای زن در زندگی نیز بر عهده مرد است.
اما در کشورهای غربی و دارای نگرش فمینیستی که در تبلیغات پرهیاهوی جهانی خود را بزرگترین حامیان حقوق زن قلمداد میکنند، چه میگذرد؟ در آنجا:
اولاً؛ چیزی به نام حق نفقه وجود ندارد و زن نیز مجبور است برای تأمین معاش خود به تلاش و فعالیت بپردازد. در حالی که در حقوق اسلامی زن اگر کاری هم بکند، درآمد بالایی نیز کسب کند داراییاش برای خودش محفوظ است و تأمین نیازمندیهای او بر عهده مرد است.
ثانیا؛ در جهان غرب شخص میتواند با وصیت خود، شخص واحدی را وارث تمام دارایی خود بگرداند و اندکی از آن را به زن ندهد. شگفت اینجا است که در موارد متعددی دیده شده است که ثروتمندان بزرگی تمام دارایی خود را طبق وصیت برای گربه یا سگ خود به ارث نهادهاند و تمام اعضای خانواده را از آن محروم ساختهاند! در حالی که در حقوق اسلامی ماترک میت براساس حکم معین الهی تقسیم و توزیع میشود و کسی نمیتواند زن و فرزند را از حقوق خود محروم سازد.
ملاک برتری
در پایان لازم است این نکته را متذکر گردم که ملاک برتری در اسلام، کرامتی است که با تقوا به دست می آید.قران کریم می فرماید : "ان اکرمکم عند الله اتقاکم " برتری به اموال و دارایی نیست.اگر مرد از تقوای بیشتر برخوردار باشد، از زن برتر است و اگر زن با تقوا تر باشد، او برتر است سهم الارث در اسلام ارزش نیست ، بلکه مسئولیت آور است و نمی تواند بیانگر شخصیت زن از دیدگاه اسلام باشد . رسول اکرم(صلی الله علیه و اله ) فرمودند: "النّاس کلّهم سواء کأسنان المشط" یعنی مردم اعم از زن و مرد مانند دندانههای شانه با هم برابرند، اما لازمه اشتراک زن و مرد در حیثیت و شرافت انسانی، به هیچ رو تشابه صد در صد آنها در حقوق نیست. زن و مرد در حقوق عمومی و حقوق انسانی، برابرند اما آیا با توجه به تفاوتهای موجود و غیر قابل انکار و غیر قابل زوال، نباید هیچگونه تقسیم کار و وظیفه و اختصاص کارکردی در میان باشد؟! تساوی، غیر از تشابه است، تساوی، برابری است و تشابه، یکنواختی. اسلام هرگزامتیاز و ترجیح حقوقی و ارزشی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست، البته با توجه به تلازم حق و تکلیف ممکن است بدلیل تکالیف بیشتری که بر عهده مردان گذاشته است احیانا اختیارات بیشتری نیز قائل شده باشد. اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست، با تشابه و یکنواختی حقوق آنها مخالف است.( نظام حقوق زن در اسلام، ص 113-111)
التماس دعا