به نام خدا
با عرض سلام
جمع بندی زیر حاصل بحثی است که در یکی ازکانون های گفتمان صورت گرفته که تحت عنوان میزگرد حدود روابط محرم و نامحرم تقدیم می شود
خانم صبا : یک سوال داشتم پسر عمه ام منو به عنوان خواهرش دوست داره هفته ای یک بار میاد بعد از کلاس دانشگاه دنبال من نمی دونم چکار کنم خودش می گه دوست داره یک خواهر بزرگتر داشته باشه و چون من بچه درس خونی هستم تو کارها کمکش کنم نمی دونم چکار باید کنم ؟؟ ایا رابطمون از نظر شرعی اشکال داره اون یک سال از من کوچکتره منم مثل داداشم دوسش دارم
خانم فاطمه مشکات :درسته که پسر عمتون شما رو مثل خواهرش دوست داره و شما هم ایشون رو مثل داداشتون دوست دارید اما نه به لحاظ طبیعی ، نه به لحاظ خانوادگی و نه به لحاظ شرعی نه شما خواهر ایشون میشید و نه ایشون برادر شما ، بنابر این به لحاظ شرعی هم – همونطور که خودتون خواستید حکمش رو بدونید – هرگز خواهر و برادر شرعی محسوب نمی شوید .
ببینید این درسته که بین بعضی از خانواده ها صمیمیت زیادی وجود داره و یا حتی بعضی از بچه ها چون با همدیگه بزرگ میشن به نحوی با هم احساس صمیمیت زیاد دارن اما هیچگاه هیچ صمیمیتی به لحاظ شرعی محرمیت نمیاره . اینکه شما با ایشون بیرون میرید بهر حال نامحرم هستید . هم در زمینه برخورد فیزیکی با همدیگه – مثل اینکه دست همدیگه رو بگیرید – یا صحبت هایی که این صمیمیت رو بیشتر میکنه ، در تمام این موارد اشکال شرعی هست ، ضمن اینکه اگه چنین صمیمیت هایی بین شما و ایشون ریشه دار بشه بعد ها زمانی که شما یا ایشون ازدواج کردید ، هم برای شما و هم پسر عمتون مشکل ساز میشه و ریشه اختلافات خانوادگی رو ببار میاره به این دلیل که همسران هیچ یک از شما دو نفر چنین صمیمیتی رو نمی پسندند .
بنابر این ملاحظه می کنید که این صمیمیت – به این شکلی که شما توصیف کردین – به صلاح تون نیست .
به عنوان راه حل به شما پیشنهاد می کنم با توجه به اینکه شما بزرگتر هستید و از طرفی هم به نظر می رسه در صحت این رابطه صمیمانه هم تردید نموده اید ، اگر می تونید با پسر عمتون منطقی و محترمانه صحبت کنید و ایشون رو نسبت به عواقب چنین رفتار های صمیمانه ای با نامحرم آگاه کنید و اگر نمی تونید ، خودتون به شکلی تدریجی اما پیوسته و هدفمند از این صمیمیت بکاهید مثلا برای بیرون رفتن بهانه بیاورید یا زمانی که در درس به ایشون کمک می کنید سعی کنید در یک اتاق تنها نباشید یا اساسا اگر مقدور است جایگزینی برای تدریس پیدا کنید . شما شروع کنید خداوند یاریتان می کند ان شاءالله .
سخن آشنا : خانم صبا بابد توجه داشته باشید که از لحاظ نامحرم بودن تفاوتی بین پسر عمه تون و غریبه ها نیست و هر دو نامحرمند .
با توجه به نکته بالا ارتباط شما با پسر عمتون دو حالت می تونه داشته باشه 1) رابطه خواهر برادری 2) رابطه دوست دختر و پسری
اگه بگید رابطه خواهر برادریه در اون صورت باید به هیچ وجه جنبه جنستی مطرح نباشه مثلا شما و پسر عمتون براش فرقی نداشته باشه که با شما صحبت کنه یا با یکی از دوستان هم جنسش یا با خواهر و برادر خودش ایا واقعا پسر عمتون حاضره که بلند بشه و هفته ای یکبار برای دیدن یکی از دوستانش بره دانشگاه دنبالش یا بره دنبال خواهر یا برادر خودش اگه اینکار رو نمی کنه بدونید که مساله جنسیتی در این رابطه شما خواه یا ناخواه دخیله و اینگونه ارتباطها از لحاظ شرعی مشکل داره
انتقاد اقای شهیدان به سخن آشنا : دوست عزیز :این چه فرمایشی است که می فرمایید ؟مگر می شود رایطه پسر عمه را با این خانم رابطه خواهر برادری فرض کرد . وحتی رابطه دوست دختر پسری هم نیست .چون اینها رابطه قوم وخویشی دارن .
فقط می توان گفت نا محرمند وباید حریم نگه دارند تا خدای نا کرده به گناه نیافتند.همین
پاسخ سخن آشنا به انتقاد شهیدان :دوست عزیز اقای شهیدان
1) لطف نموده و در نقل قول به صورت کامل نقل قول نمایید تا خدایی نکرده سخن گوینده به صورت ناقص به مخاطب منتقل نگردد
2) اگر دقت کنید پاسخی که بنده داده ام با استفاده از کلمات و اصطلاحاتی است که خانم صبا استفاده کرده اند و فکر می کنم یکی از اصول صحبت نمودن این است که از کلمات و اصطلاحاتی استفاده شود که مخاطب از انها استفاده می کند و برای او قابل درکتر است وقتی گفته می شود رابطه برادر و خواهری یعنی رابطه در حدی که اسلام اجازه داده و بدون هیچ غرض و مرضی
3) اگر به صورت کامل پاسخ را مطالعه فرمایید متوجه می شوید که بنده به هیچ وجه این نوع روابط را خواهر و برادرانه نمی دانم چرا که اگر عامل جنیست حذف گردد رابطه هم بهم می خورد و هر وقت جنسیت در ایجاد یا ادامه رابطه نقش ایفا کرد حرمت هم در پی ان خواهد امد
خانم صبا : سلام راستش من که هیچ غرضی ندارم فقط اون به من راجع به مشکلاتی که داره صحبت می کنه یعنی میکرد البته شدم سنگ صبورش اخه خواهر بزرگتر از خودش نداره که همه چیزو بهش بگه برا همین هم راجع به یک دختر که بهش کلک زده و ازش پول خواسته و پسر عمه ام بهش داده ازم کمک خواست راسش منم شک داشتم به این موضوع که رابطمون مشروعه یا نامشروع اخه ما با هم حتی دست هم نمی دیم یعنی حریم محرمیت و نامحرمیت رو حفظ کردیم بنظرتون بازم کارش اشتباه است. اون می گه اخه من چون بچه درس خونم منو تو زندگیش الگو قرار داده و بخاطر همینم بهم اعتماد داره نمی دونم چکار کنم مرسی از راهنمایتون
خانم فاطمه مشکات : سلام صبا خانم
خب اگه حریم محرم و نامحرم رو رعایت می کنید و صحبت ها تونم بار عاطفی نداره و شما فقط ایشون رو راهنمایی می کنید تحت این شرایط به نظر نمی رسه راهنمایی شما مشکلی داشته باشه .
فقط مراقب باشید به تدریج این نحوه راهنمایی خواستن از جانب ایشون یه عادت همیشگی بی دلیل نشه منظورم اینه که وابستگی عاطفی براشون یا حتی برای شما ببار نیاره . یکی از کارهایی که در راهنمایی هاتون می تونید به شکل غیر مستقیم به ایشون منتقل کنید همین مطلبه که دو نامحرم باید حدود شرعی رو در صحبت و نگاه و رفت و آمدها و ... مراعات کنند . شما این مطلب رو در ارتباط با همون دختر خانمی که پسر عمتون با ایشون مشکل داشته مطرح کنید بعد خودتونم رعایت کنید فکر می کنم پسر عمتون مطلب رو کاملا بگیرن و از اونجایی که به شما اعتماد دارن و شما می تونید روی ایشون تاثیر گذار باشید از این راه می تونید دیدگاه پسرعمتون رو در رابطه با نامحرم تصحیح کنید به نحوی که چه در دانشگاه و چه در رابطه با شما بدونن چه حدودی رو باید رعایت کنن . موفق باشید .
سخن اشنا : خانم صبا فکر کنم اگر به یک مساله دقت داشته باشیم متوجه می شیم که نمی تونیم به طور کلی بگیم عامل جنسیت در این رابطه وجود نداره
چرا ایشون دنبال یک خواهر بزرگتر می گردند تا حرفشون رو بزنند واقعا چرا بدنبال یک برادر بزرگتر نیستند؟؟ پس ایشون می خواند با یک نفر غیر هم جنس ارتباط داشته باشند حالا چه بنام رابطه خواهر برادری و چه بنام دوست دختر و پسری
اینگونه روابط در اسلام فقط باید در چهار چوب ازدواج صورت گیرد و علاوه بر حرمت بعد از اینکه ازدواج نمودید اگر همسر اینده تون اگه اطلاع پیدا کنه شاید براتون مشکل ساز بشه لذا پیشنهاد می کنم از این به بعد با ایشون از طریقی مسالمت امیز قطع رابطه نمایید
اقای منتظر : سخن آشنای عزیز! خدمت شما عرض شود که این مطلب بر می گرده به اعتماد کاذبی که جنسیت های مختلف به همدیگه می کنن! مطمئن باشید یه پسر هیچ وقت حاضر نمیشه این دسته از مشکلاتش رو به یه پسر دیگه بگه!
البته در مورد بو دار بودن این رابطه با نظرتون موافقم.
سخن آشنا : دوست عزیز همین اعتماد همانگونه که فرموده اید بو دار هستش و مسلما جنبه های عاطفی در اون دخیله که جنسیت متفاوت در اون نقش بسیار زیادی داره
خانم صبا: سلام از فاطمه مشکات و سخن اشنا به خاطر راهنمایشون ممنونم من با پسر عمه دیگه رابطه ندارم
یا حق
نویسنده » سخن آشنا » ساعت 2:17 عصر روز جمعه 86 آذر 30
به نام خدا
با عرض سلام
خداوند به حضرت شعیب وحی کرد که من از قوم تو چهار هزار نفر ازافراد ناصالح و شصت هزار نفر از صالح آن را عذاب خواهم داد .
شعیب عرض کرد : خداوندا ! ناصالح ها را عذاب می دهی مانعی ندارد ؛ زیرا مستحق کیفرند ؛ ولی خوبان را چرا عذاب می کنی ؟؟
وحی آمد : چون آنها از اهل معصیت تملق می گویند و از اعمال آنها اظهار خشم نمی کنند
(کلیات حدیث قدسی ، ص 61)
یا حق
نویسنده » سخن آشنا » ساعت 11:0 عصر روز دوشنبه 86 آذر 26
به نام خدا
با عرض سلام و تسلیت سالروز شهادت نهمین اختر تابناک اسمان امامت و ولایت خدمت شما دوستان عزیزم
امام جواد (علیه السلام) به عیادت یکی از یارانش که بیمار شده بود رفت و در بالین او نشست و دید او گریه می کند و در مورد مرگ، بی تابی می نماید.
فرمود:" ای بنده ی خدا! از مرگ می ترسی؟ از این جهت که نمی دانی، مرگ چیست؟ آیا اگر چرک و کثافت، تو را فرا گیرد و موجب ناراحتی تو گردد، و جراحات و زخمهای پوستی در بدن تو پدید آید و بدانی که غسل کردن و شستشو در حمام، همه ی این چرکها و زخمها را از بین می برد، آیا نمی خواهی که وارد حمّام شوی و بدنت را شستشو نمائی و از زخمها و آلودگیها پاک گردی؟، و یا میل نداری به حمّام بروی و با همان آلودگی و زخم ها باشی!"
بیمار عرض کرد: البتّه دوست دارم در این صورت به حمّام بروم و بدنم را بشویم.
امام جواد (علیه السلام) فرمود:" مرگ (برای مؤمن) همان حمّام است، و آن آخرین پاکسازی آلودگی گناه، و شستشوی ناپاکیهاست بنابراین وقتی که به سوی مرگ رفتی و از این مرحله گذشتی، در حقیقت از همه ی اندوه و امور رنج آور رهیده ای و به سوی خوشحالی و شادی روی آورده ای"
بیمار از فرموده ی امام جواد (علیه السلام) قلبی آرام پیدا کرد و خاطرش آسوده شد، عافیت و نشاط پیدا کرد و با آرامش استوار، دلهره و نگرانیش از بین رفت.
یا حق
نویسنده » سخن آشنا » ساعت 1:46 عصر روز سه شنبه 86 آذر 20
به نام خدا
با عرض سلام
حضرت امام زمان (روحی له الفداه) فرمودند : هیچ چیزی بهتر از نماز واقعی ، دماغ شیطان را به خاک مذلت نمی مالد پس نماز بخوان و دماغ شیطان را به خاک ذلّّّت بمال (احتجاج مرحوم طبرسی)
یا حق
نویسنده » سخن آشنا » ساعت 12:49 صبح روز یکشنبه 86 آذر 18
به نام خدا
با عرض سلام
امام صادق (علیه السلام )فرمود :
روزی اختلافی بین سلمان فارسی و شخصی بوجودآمد . آن مرد به سلمان گفت : تو کیستی ؟ سلمان پاسخ داد : ابتدای افرینش من و تو از نطفه نجسی بوده و سرانجام هم مرداری گندیده خواهد بود . هرگاه روز رستاخیز شود و ترازوی عدل بنهند ، هر کس نیکش سنگین بود ، او شرافتمند است و هر کس اعمال نیکش اندک بود پست و بی ارزش .( اخلاق اسلامی شهید دستغیب نشر محراب ص 44)
یا حق
نویسنده » سخن آشنا » ساعت 12:49 صبح روز یکشنبه 86 آذر 18
به نام خدا
با عرض سلام
خداوند به حضرت موسی (علیه السلام ) خطاب فرمود : موسی! من سه کار نسبت به تو کرده ام تو نیز در مقابل سه عمل انجام ده
موسی گفت : انها چیستند ؟فرمود :
1) من نعمتهای فراوان بی منت به تو دادم تو هم اگر به کسی چیزی دادی منت مگذار .
2) من عذر و توبه تو را می پذیرم هر چند نافرمانی بسیار کرده باشی تو نیز عذر جفا کاران را بپذیر
3) من عمل فردا را امروز نخواهم ، تو هم ، امروز روزی فردا نخواه
به نقل از مجله پاسدار اسلام شماره 157
یا حق
نویسنده » سخن آشنا » ساعت 12:48 صبح روز یکشنبه 86 آذر 18
به نام خدا
با عرض سلام
بحث جبر و اختیار از دیر باز یکی از مباحث مهم مطرح در جوامع علمی بوده و نقش بسیار زیادی در اعتقادات و اعمال انسانها داشته و در برخی موارد سیاستمداران نیز جهت ساکت نگه داشتن مردم از جبر گرایی حمایت نموده ودر ترویج ان تلاش نمودند نمونه بارز اینگونه افراد معاویه می باشد که با ترویج این عقیده در صدد توجیه حکومت غصبی خود بود حال با توجه به توضیحات فوق سوالاتی در این زمینه به ذهن می رسد که لازم است مورد بررسی قرار گیرددر این مختصر خلاصه بحثی رو که در زمینه جبر و اختیار در بیش از 50 پست انجام گرفته رو بصورت سوال و جواب خدمتتون ارائه می کنم
سوال : حیطه ی اختیارات بشر در چه حدیه ؟ چرا یه وقتائی قادر به اداره ی امور تحت تسلطمون نیستیم ؟ آیا این جبره ؟
حیطه اختیار انسان در حوزه اعمال و افکار اوست یعنی اعمالی که انجام می دیم و افکاری که داریم با اختیار و تصمیم خودمون هست
یعنی با این حساب بشر کاملا مختاره دیگه ؟
نه ما بشر رو کاملا مختار نمی دونیم بلکه ازادی انسان در حکومت الهی است و اگر مختار نبودیم ایا می توانستیم مرتکب گناه شویم و موارد زیر دلایل دیگر اختیار انسان هستند
1) هر انسان در کارهای خود گاهی دچار تردید و شک می گردد که ایا انجام دهد یا ندهد ؟ همین شک دلیل بر ازادی اوست که می تواند کاری را انجام دهد و می تواند انجام ندهد
2) گاهی انسانها به کار همدیگر انتقاد دارند انتقاد نیز دلیل ان است که کسی که کار را انجام داده می توانسته انجام ندهد
3) هر انسانی در عمر خود بارها از گفتار و رفتارش پشیمان می شود این دلیل ان است که می توانسته انجام ندهد و لذا با خود می گوید ای کاش انجام نمی دادم
4) اموزش و تربیت دلیل ان است که انسان می تواند مسیر کج را رها و راه حق برود و بعبارت دیگر لاجبر و لا تفیض بل امر بین الامرین که مکتب اهل بیت (علیه السلام ) است که بنده مثالی در مورد مکتب امر بین الامرین می زنم تا موضوع بحث و نظر شیعه در مورد مساله جبر و اختیار بیشتر روشن بشه فرض کنید شما با یک دستگاه قطار برقی مشغول مسافرت هستید و راننده قطار هستسد یک سیم برق قوی در سرتاسر مسیر قطار کشیده شده و حلقه مخصوص از بالای قطار روی این سیم می لغزد و حرکت می کند و لحظه به لحظه برق را از یک منبع قدرتمند به لکوموتیو قطار منتقل می کند به طوری که اگر یک لحظه منبع مولد ، برق به قطار نرساند فورا در جای خودش متوقف می شود .
بدون شک شما ازادید هر کجا می خواهید در مسیر راه توقف کنید کم یا زیاد و با هر سرعتی بخواهید می توانید حرکت کنید ولی با تمام این ازادیها کسی که پشت دستگاه مولد برق نشسته هر لحظه می تواند شما را متوقف سازد چرا که تمام قدرت و نیروی شما از همان برق است و کلید ان در دست اوست
هنگامی که در این مثال دقت کنیم می بینیم چنین شخصی در عین ازادی و اختیار و مسوولیت در قبضه قدرت دیگری قرار دارد که این دو با هم منافات ندارند
ما هم که نگفتیم بشر اختیار نداره ایا شما معتقدید که انسان اختیار محض داره ؟ ببینید اگه من جای اینکه فرزند این پدر و مادر باشم ، فرزند مرد و زن دیگه ای میبودم ، اونوقت مسیری که تو زندگی طی میکردم خیلی متفاوت از مسیر فعلیم بود . اینو که قبول دارید ؟
پس من تو یه مسیری که خودم انتخابش نکردم قرار گرفتم . البته تو این مسیر اختیاراتی دارم . اما باز هم مسائلی پیش میاد که در دایره ی اختیارات من نیست
.بله ببینید پذیرفتن اختیار و اراده آزاد بمعناى نفى تاثیر عوامل وراثتی و عواملی همچون تولد از پدر و مادری خاص نیست و اون چیزی که همه بزرگان تو بحث جبرو اختیار قبول کردن بحث جبر اجتماعی و تداخل اسبابه یعنی ما در جامعه واقعا دچار جبرهایی هستیم که و همچنین جبرهایی که به خاطر محدودیت های دنیای مادی دچار آن هستیم البته با وجـود هـمـه ایـنـهـا انسان مى تواند مسیر زندگی خود را خود تعیین نماید انسانهای بسیار زیادی رو می شناسیم که بر خلاف مسیر خانواده خود حرکت کرده و به موفقیت یا به بدبختی رسیده اند لذا این خود انسان است که علی رغم وجود شرایط خانوادگی متفاوت تعیین می کند که چگونه باشد و چگونه زندگی کند
در موارد خاص مانند تولد و امکانات هم بطور کلی می توان گفت خداوند حکومتی روی زمین دارد برای هر کسی هم حوزه اختیاراتی تعریف کرده که شخص می تواند هم گناه کند هم ثواب خارج از این حوزه هم شخص مجبور است بعد هم بر همین اساس حساب و کتاب می شود نه در مواردی که مجبور بوده
یکی از دوستان هم اینگونه پاسخ دادند :
بنده این رو قبول ندارم چونکه ما در ذهن خود این تصور رو می کنیم که اگر ..... فلان می شد حال اینکه اون رو به واقعیت ندیدیم و تازه ما به همه ی علوم اشراف نداریم وتنها از یک بعد اون رو بررسی قرار می دهیم پس این مفهومی است انتزاعی و لازمه تحقق آن این است که در عالم نقص باشد.و چون خداوند بی نقص است پس مخلوق او هم بی نقص است که مخلوق از خالق حکایت می کند. و ((هرگز این نظام هستی از این که هست بهتر نمی شود)) و چه اینکه خانواده انسان در سرنوشت انسان نقشی فرعی دارند و اصل خود انسان است. پس اینکه ما در کدام خانواده و چگونه باشیم مهم نیست بلکه اینکه خود چه تصمیمی بگیریم مهم است.
در مورد جبر تاریخی چه می گویید ؟؟
تاریخ واقعیت خارجی ندارد بلکه امری انتزاعی است و چیزی که واقعیت عینی نداشته باشد چگونه می واند قوانین حقیقی خاص خود را داشته باشد
نظرتون راجع به قسمت چیه ؟
قسمت به معانی مختلفی به کار برده می شود قسمت به این معنا که یک رویداد، معلول یک سری عوامل است که با تحقق آن عوامل ، قطعا آن رویداد به وقوع خواهد پیوست صحیح است مثلا: اگر کسی هر روز ورزش کند، عضلاتش قوی خواهد شد و یا اگر در عبور از خیابان دقت نکند، تصادف رخ خواهد داد. اما اگر مقصود از قسمت نادیده گرفتن نقش فرد در حوادث باشد این برداشتی نادرست و توجیه خوبی برای اهمال و ناتوانی ها است
یا حق
نویسنده » سخن آشنا » ساعت 11:43 صبح روز دوشنبه 86 آذر 12
به نام خدا
با عرض سلام دوستی سوالی مطرح نموده بودند که عین سوال و پاسخ رو خدمت شما دوستان هم تقدیم می کنم
سوال : وقتی انسان وجود خدا را باور میکند و به او ایمان می اورد ولی در حوزه ی اعمال دینی هنوز مشکل دارد ( مثلا نماز خواندن) ایا دین داری وی اشکال دارد ؟( البته برای رسیدن به حقیقت در حوزه ی اعمال دینی کنکاش معرفتی خودش را هم می کند)
پاسخ : هر گاه انسان به چیزی اعتقاد جازم و قطعی پیدا کند یعنی قبول کند و آن را بپذیرد آن وقت به آن چیز ایمان پیدا کرده است . بنابراین اگر چیزی را پذیرفته باشد اما جزءباورهای قلبی او نشده و یا التزام عملی پیدا نکرده باشد به گونه ای که عاشقانه بدان عمل کند بلکه هنوز همراه با شک و گمان باشد به آن چیز ایمان ندارد چون در ایمان اطمینان نفس (دل ) نهفته است . در ایمان خوف ودلهره و شک نیست دل در حالت اطمینان به سر می برد در حقیقت ایمان سه جزء دارد: اعتقاد قلبی و اقراربه زبان و عمل کردن بر طبق معتقدات (تفسیر نمونه ج 18 ص 229) البته ایمان مراتبی دارد همهء مراتب با هم مساوی نیستند یکی از بالاترین مراتب ایمان تسلیم در ظاهر وباطن است تسلیم در برابر حق و راضی بودن به رضای خدا
حال آیا حقیقت ایمان همان اعتقاد جازم همراه با تصدیق قلبی است یا غیر از این عمل به أرکان نیز در حقیقت ایمان دخیل است؟ شکی نیست که بدون تسلیم در برابر پروردگار و عمل کردن به دستورات الهی ایمان محقق نمی شود. بنابراین عمل به أرکان شرط تحقق ایمان است نه جزء ماهیت ایمان
یا حق
نویسنده » سخن آشنا » ساعت 5:24 عصر روز یکشنبه 86 آذر 11
به نام خدا
با عرض سلام
بعد از فوت مرحوم آخوند ملا عبدالله ، یکی از مجتهدین وی را در خواب دید که جایگاه خوبی دارد علت این پاداش را پرسید مرحوم اخوند گفت : از جامع اصفهان بیرون می رفتم در حالی که در دستم یک سیب داشتم یتیمی را دیده و با خوشحالی سیب را به او دادم و این جایگاه خوب نتیجه ان احسان است
(منتخب التواریخ )
یا حق
نویسنده » سخن آشنا » ساعت 1:50 عصر روز یکشنبه 86 آذر 11
بسم الله الرحمن الرحیم
فهیمه: سوال (چرا دوست نداری همسرت ،دوست داشته باشه ؟؟؟)
سلام ...نمی دونستم تا این حد برو بچ امروزی دلشون می خواد همسراشون پاک و صادق باشن ...
طبق نظر سنجی که تو کلوب شد افراد زیادی هستن که دوست ندارن همسرشون بی اف یا جی اف داشته باشه ...
میشه اونایی که موافق و مخالف بودن دلایلشونو بیان کنن....
شاید خیلی از ماها نظرمون با دلایل شما ها برگرده ...
من خودم موافق این بودم که همسرم دوست داشته باشه ..البته اینو بگم دوستی که پاشو از حد و مرزش بیرون نذاشته باشه ...یعنی اگه متوجه بشم رابطه جنسی باهاش داشته اگه بچه هم داشته باشم ازش جدا میشم ...
شماها بگید دلایل مخالفت و موافقتتون با این نظر سنجی چی بوده ؟
باران: سلام. فهیمه جان شما که میگی اگه بدونم شوهرم با دوستش رابطه جنسی داره یا بچه داره ازش طلاق میگیرم پس چرا میگی موافقم همسرم دوست از جنس مخالف داشته باشه اگر به اتفاقات و تجربیات بزرگتر ها و همچنین دقیق تر به اطرافیان و اتفاقاتی که توی زندگیشون می افته دقت کنید میبینید که اونچه که پایه و اساس بیشتر زندگی ها رو خراب میکنه و زندگی ها رو از هم میپاشونه نداشتن اعتماد به همسر هست. حالا شما به فرض بدونید شوهرتون دوست دختر داره و دیر به منزل برگرده یا یک شب نیاد خونه بازم میتونید به این فرد به عنوان یک شوهر قابل اعتماد نگاه کنید ؟
سایه:مخالفم ! چون واقعا برام مهمه که همسرم روحا بهم وفادار باشه و اینم میدونم که وقتی دونفر ( فرقی نمیکنه جنس مخالف یا موافق ) با هم روابط صمیمانه خاصی داشته باشن به هر حال به هم وابسته میشن ،من نمیتونم بپذیرم مردی که به غیر از من به خانم دیگه ای وابستگی داره ، روحا بهم وفاداره.
بهاران: جوابش خیلی سادست. شما خیانت همسر رو فقط درداشتن روابط جنسی با بقیه می دونید ؟!!! خیلی عجیبه ... فرض کنیم شما به نامزدتون اجازه می دید که دوست دختر داشته باشه در حد روابط عاطفی و غیره ... پس می شه بفرمایید. هدف شما و اون از ازدواج با هم و اصلا زن و شوهری چیه ؟!
این حرف دقیقا مصداق اینه که بگیم زن به کل برا سرویس دهی همه جانبه به مرد آفریده شده ...( دخترها از لحاظ عاطفی بیرون خونه و زنش هم جسمی درون خونه ) اصلا از نشانه های اصلی یه ازدواج ناموفق همینه که شما با یه نفر پیوند عاطفی و زناشویی و ... ببندید و در جای دیگری غیر از خانه طلب محبت و عشق ورزی کنید ...( چه برای زن و چه مرد ) این دو معنی بیشتر نداره : یا طرف هوسباز و تنوع طلبه و یا از لحاظ عاطفی و روحی تو خونه تامین نمیشه که دنبال دختردیگه ای هست ...
حتی توی کتاب (( آیا تو آن گمشده ام هستی )) از باربارا دی آنجلس ، که مال جامعه آمریکاست هم روابط نامشروع بعد از ازدواج ، بد دونسته شده و اسمش رو خیانت می گذاره ، چه برسه به ایران ... با دستورات دینی و مذهبی ما ...
احسان:بچه ها چرا ما خودمون رو گول بزنیم؟؟؟خدا به خیر بگذرونه این دوره همه دارن خودشونو با این حرفا که کمبود محبت داریم و فقط در حد یه دوستیه سادست گول می زنن.واسه خیلیها تفاوت نمی کنه که همسر آیندشون این روابط رو داشته یا نه! چون خودشون چند تا که عرض کنم یه تعدای پیرهن پاره کردند...
خود قرآن حرف آخرو زده : خوبها مال خوبها بدها مال بدها . والسلااااااااااااااام
فهیمه: اینجا اکثرتون گفتین که چون ، دوست از جنس مخالف نداریم پس دلمون می خواد که همسرمونم دوست نداشته باشه ..چون می خوایم محبتمونو نثار یکی کنیم که از جون و دل فقط مال خودمون بوده ....
درسته منم همچین چیزیو دوست دارم ... دست رو دل هر ادمی بزاری دوست داره طرفش فقط و فقط و فقط از اول عمرش تا اخر عمرش مال خودش باشه .ولی .......
متاسفانه این فکرو نکن که چون خودم دوست ندارم پس زنم یا شوهرمم در اینده که مال من میشه پاک پاک بوده .البته ممکنه ... ولی درصدش به نظر من که پایینه .
اینجا یه سوال برای من پیش اومده .هنوز ادمای خوب انگار تو دنیا زیادن ؟!!!!
یه جمله خیلی خوشگلی تو دنیا هست که می گه :
از هر دستی تو این دنیا بدی از همون دست پس میگیری
اونایی که موافق در نظر سنجی بودن و بیان کردن که براشون مهم نیست همسرشون قبل از ازدواج دوست داشته باشه .کجان ؟ خب دلایل موافقتشونو بیان کنن ...مخالفینم لطفا تا اونجایی که می تونن جانماز اب نکشن (معذرت ) و با رو راستی بیان جلو ...چون خیلیایی که اینجا نظر دادن به مخالفت ..من قبلا مطمئنن ازشون چیزی دیدم که متو جه شدم دوست دارن ....
در ضمن راجع به دوستی همسرمون بعد از ازدواج با جنس مخالفش باید بگم از این جور مردا و زنا که با بهونه های واهی دست به این خیانت بزرگ می زنن متنفرم ....
در هر صورت هیچکی دوست نداره همسرش قبل از ازدواج لذت جنسی از کسی برده باشه ولی اگه متوجه شدید همسرتون قبل از ازدواجش سکس داشته و اونم شرعی و حلال و برا اینکه گناه نکرده باشه اینکارو کرده به خودتون ببالید که همسرتون اگه از خیلی جوانب اشتباه کرده ولی از یه جهت کار بسیار درستی کرده که اونم گناه نکردنش بوده ...
بهرنگ:سلام. جواب این سوال ساده ست. یک کم دقت و آینده نگری می خواد. دوستی با جنس مخالف در زمان ازدواج که کاملا تکلیفش معلومه. هیچ ارتباطی به دین و امثال هم نداره، چون ذات بشر نمی پذیره. مگر اینکه فطرت شخص طی دوران رشد دچار تغییرات منفی شده باشه.در مورد دوستی های پیش از ازدواج هم چند مطلب هست: (موارد زیر در مورد هر دو جنس کاملا صادقه)
- یکی اینکه همسر شما که پیش تر با کسی دوست بوده، ممکنه آگاهانه یا ناخودآگاه شما رو با دوستاش مقایسه کنه و اگر شما در مواردی کمبودهایی نسبت به اونها داشته باشین از شما دلزده بشه.
- دیگه اینکه ممکنه دلداده ی یکی از همون ها شده باشه و الی الابد نتونه مهر اونو از دلش بیرون کنه و برای محبت به شما جای چندانی در دلش نمونده باشه.
- دیگه اینکه به تنوع در روابط عادت کنه و شما خیلی زودتر از اون که تصور کنی براش تکراری بشی.
- دیگه اینکه ممکنه بواسطه ی رفتارهای نامناسب و دوستی های اشتباهش و معیار قرار دادن اون روابط، همیشه به شما ظنین باشه و نتونه به شما اعتماد کنه.
- ممکنه نتونه دوستی هاش رو از خاطر ببره و همیشه سایه ی روابط عاطفی یا خوشگذرونی ها یا حتی روابط جنسیش روی رفتار روزمره ش با شما تاثیر بذاره.
- شاید شما به خاطر گذشته ش همیشه بهش ظنین باشین و نگران از بازگشت اون به رفتارهای قبلی.
- و بدونین قباحت عمل تا وقتی انجام نشده در دل آدم هست، وقتی که کسی رفتار زشتی رو انجام داد معمولا قباحتش شکسته شده و احتمال بازگشت به اون عمل بسیار زیاد می شه.
به هر حال اینها تقریبا ظاهر امره و اونقدر اثرات منفی خواهد داشت رابطه های پیش از ازدواج، که اگر شما اونها رو بدونین، نه خودتون رو آلوده به این روابط می کنین و نه همسری که چنین دوستی هایی داشته به همسری انتخاب.
سخن آشنا: دوستان عزیز پاسخهای متعددی دادند که قصد ندارم در مورد اونها در این پست نفیا یا اثباتا حرفی بزنم فقط می خوام یک نکته ای رو عرض کنم که چرا یک انسان مذهبی دوست نداره همسری رو انتخاب کنه که قبلا دوست پسر یا دختر داشته باشه دلیلش اینه که شخصی که به خودش جرات بده که رابطه خلاف شرع با نامحرم داشته باشه مسلما هر لحظه امکان این وجود داره که این جرات رو بخودش بده و مرتکب گناه بشه
فهیمه: من می خوام بدونم دلایل اونی که موافق اینه که دوست قبل از همسر خودش داشته باشه چیه ؟دلایل مخالفین رو دیدم، حالا می خوام تحقیق کنم ببینم دلایل موافقت با این طرح چیه ؟
بهرنگ: سلام. گرچه دوستی های پیش از ازدواج معمولا آسیب های شدیدی به صمیمیت و سلامت خانواده وارد می کنه، اما بعضی ها بی توجه به اون یا حتی در حالیکه از آثارش با خبرند، با کسی ازدواج می کنن که پیشتر دوست یا دوستانی از جنس مخالف داشته. دلایل این امر قابل بررسی هست:
- گاهی علاقه ی شدیدی که بین دو طرف ایجاد شده، موجب می شه عاشقانه چشم به روی خطاهای همدیگه ببندند؛ که اگر این عشق واقعی باشه گذشته ی همدیگه رو فراموش می کنن و اگر گذرا و موقت باشه در نهایت به زندگی و شخصیت شون صدمه می زنه.
- گاهی یکی از زوجین و یا هر دو، برای اینکه راه رو برای خودشون باز کنن و خودشون رو از هر قیدی رها کنن دست به این قبیل ازدواج ها می زنن تا بی حساب شن.
- گاهی جوون ها واقعا از عواقب ازدواج باکسی که پیشتر دوستی از جنس مخالف داشته بی خبرن یا اون عواقب رو چندان مهم و موثر تلقی نمی کنن.
- بعضی ها هم به ظاهر مثل آفتاب پاکند و طرف مقابل ممکنه گول ظاهر فریبنده شون رو بخوره و بعدا از ماوقع خبر دار شه و یا نشه!
- گاهی شخص، هم از عواقب احتمالی باخبره و هم از گذشته ی طرف مقابلش، اما یا از سر دلسوزی یا اجبار عواملی مثل خانواده و ... دست به این جور ازدواج ها می زنه.
- و در مواردی هم اونقدر دنبال یک همسر آفتاب - مهتاب ندیده می گرده و پیدا نمی کنه، که می پذیره میون کورها یه چشم پادشاست و با توجه به معیاراش از میون کسایی که تجربه ی دوستی داشتن، اونی که تجربه ش کمتر یا روابطش محدود تر بوده رو از سر ناچاری انتخاب می کنه.
- بعضی ها هم که خیلی دل گنده هستن و با مسائل خیلی باز و لارژ! برخورد می کنن، عمداًمی رن سراغ این جور افراد؛ تا به همه بفهمونن که بعله! ما اینیم.
درباره ی این گروه که حاضرند با کسی زندگی کنن که قبلا دوست دختر یا پسر داشته، مورد بسیاره. که من به همین اکتفا می کنم.
لی لی: سلام. فهیمه جون ، اگه جواب سوالتو گرفتی اعلام کن تا بحث رو جمع بندی کنیم. تشکر
فهیمه: تقریبا جوابای بچه ها همه کامل بود و اقای بهرنگ هم جوابای کامل ترو بیان کردن...
لی لی جون می تونی جمع بندی رو شروع کنی.
(جمع بندی اینن بحث توسط دوست خوبمون اقای بهرنگ انجام گرفته از ایشون بابت جمع بندی زیباشون تشکر و قدر دانی نموده و براشون ارزوی موفقیت می کنیم)
یا حق
نویسنده » سخن آشنا » ساعت 1:41 عصر روز یکشنبه 86 آذر 11