سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 






درباره نویسنده
سخن آشنا - نسل جوان
سخن آشنا
وبلاگی شاد و در عین حال علمی جهت پاسخگویی به سوالات با روشی کاملا جدید
تماس با مدیر نسل جوان


آرشیو وبلاگ
حضرت ختمی مرتبت (ص)
اهل بیت ( علیهم السلام)
مهدویت
احادیث آموزنده
حکایتهای زیبا
نکات مذهبی
سوالات رسیده
انچه باید جوانان بدانند
نوشته های منتخب پارسی بلاگ
میزگردهای منتخب پارسی بلاگ
میزگرد ها
متفرقه
سوالات ازدواج
مقالات
مباحث و سوالات در مورد زنان
حقوق کودک
لطیفه ها
لینک ها
حرف دل
مباحث قرانی
نسل جوان در سایتها و وبلاگهای دیگر
محرم
نماز
آیت الله العظمی بهجت(ره)


لینکهای روزانه
گاهنامه نماز [292]
[آرشیو(1)]


لینک دوستان
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
جلوه های عاشورایی
تکنولوژی کامپیوتر

مسافر عاشق
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
دوزخیان زمین
عاشق دلباخته
امیدزهرا
esperance
شیلو عج الله
گاهنامه نماز
حزب اللهی مدرنیته
14 معصوم
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
آتش عشق
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
خلوت تنهایی
و خدایی که در این نزدیکی است
محمدرضا جاودانی
یا امام زمان (عج)
معلومات عمومی(پرسش و پاسخ )
شور دل
تمنای دل

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
سخن آشنا - نسل جوان

آمار بازدید
بازدید کل :563366
بازدید امروز : 86
بازدید دیروز591
 RSS 



در کل اینترنت
 در این سایت

به نام خدا
با عرض سلام
در زمان هارون الرشید، شخصى مدّعى خدائى شد. او را نزد خلیفه بردند. خلیفه براى اینکه او را بترساند گفت: "چند روز قبل، شخصى ادعاى پیغمبرى کرد؛ او را کشتیم" گفت: "بسیار کار خوبى کردید؛ چون من او را نفرستاده بودم"(الکلام یجرّ الکلام، ج2، ص157)
یا حق


نویسنده » سخن آشنا » ساعت 11:41 عصر روز یکشنبه 87 اردیبهشت 15

به نام خدا
با عرض سلام
دو نفر شیعه و سنّى، در مورد معاویه بحث مى‏کردند. شیعه گفت: "معاویه اهل جهنّم است". سنّى گفت:"معاویه از صحابه پیامبر بود؛ پس اهل نجات است و خداوند او را به بهشت مى‏برد"
شیعه گفت: "اگر خداوند بخواهد معاویه را به بهشت ببرد، ما شیعه‏ها نمى‏گذاریم" سنّى با تعجّب پرسید: "چگونه از کار خداوند جلوگیرى مى‏کنید؟" شیعه گفت: "همان طور که خداوند جل جلاله مى‏خواست على علیه‏السلام را خلیفه کند و شما جمع شدید و نگذاشتید"( ریاض الحکایات، ص123)
یا حق


نویسنده » سخن آشنا » ساعت 11:40 عصر روز یکشنبه 87 اردیبهشت 15

به نام خدا
با سلام
ابوذر غفارى به همراه یکى دیگر از صحابه، مهمان سلمان فارسى بود. سلمان، کمى نان و نمک آورد و گفت: اگر رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله از تکلّف نهى نفرموده بود، چیز بهترى حاضر مى‏کردم.
 ابوذر گفت: اگر مقدارى سبزى باشد، تکلّف نیست
 سلمان به دکّان سبزى فروشى رفت و چون پولى نداشت، آفتابه‏اش را گرو گذاشت و کمى سبزى خرید.
وقتى غذا تمام شد، ابوذر گفت: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى قَنَعَنا بِما رَزَقَنا؛ شکر خداى را که ما را به آنچه که روزیمان فرموده، قانع ساخته است
 سلمان گفت: اگر قانع بودید، آفتابه من گرو نمى‏رفت.( خزائن نراقى، ص247)
یا حق



نویسنده » سخن آشنا » ساعت 11:37 عصر روز یکشنبه 87 اردیبهشت 15

 به نام خدا
با سلام
مردى درباره زندگى پیامبران صحبت مى‏کرد. در ضمن صحبتهایش گفت: حضرت امامزاده یعقوب را در مصر، بالاى گلدسته، شغال خورد
یکى از مستمعین گفت: «حضرت آقا! آنکه مى‏گویى، امامزاده نبود و پیغمبرزاده بود. یعقوب نبود و یوسف بود. در مصر نبود و در کنعان بود.
بالاى گلدسته نبود و ته چاه بود. شغال نبود و گرگ بود؛ و اصلاً خوردنى در کار نبود و قضیّه دروغ بود
یا حق



نویسنده » سخن آشنا » ساعت 11:22 عصر روز یکشنبه 87 اردیبهشت 15

به نام خدا

با سلام

در این پست ادرس سایت مراجع و علما  رو  خدمت دوستان ارائه میکنم  انشاء الله به مرور این پست رو ویرایش کرده و تکمیل خواهم نمود  از شما دوستان هم خواهشمندم اگر ادرس سایتی  از مراجع یا علما رو  می دونید در بخش نظرات مطرح کنید  تا در این پست تکمیل گردد

سایت آیت الله العظمی امام خمینی : http://www.imam-khomeini.com/

سایت   مقام معظم رهبری حضرت ایت الله العظمی خامنه ای  : http://www.leader.ir/

سایت آیت الله العظمی خویی : http://www.alkhoei.net/

سایت آیت الله العظمی بهجت : http://www.mtb.ir/

سایت آیت الله العظمی تبریزی :   http://www.tabrizi.org

سایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی : http://www.makaremshirazi.org

سایت آیت الله العظمی سیستانی : http://www.sistani.org

سایت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی : http://www.lankarani.net

سایت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی : http://www.saafi.org

سایت آیت الله العظمی نوری همدانی : http://www.noorihamedani.com/

سایت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی : http://www.ardebili.com/

سایت آیت الله العظمی  وحید خراسانی : http://www.vahid-khorasani.ir/

سایت آیت الله العظمی صانعی : http://www.saanei.org

حضرت آیت الله العظمی حسینی شاهرودی : http://www.shahroudi.org/

سایت آیت الله العظمی سید محمد باقر حکیم : http://www.al-hakim.com

سایت ایت الله العظمی غروی علیاری : http://www.gharavi-aliari.com/

سایت علامه حسن زاده آملی : http://www.najmoddin.com

یا حق



نویسنده » سخن آشنا » ساعت 11:4 عصر روز یکشنبه 87 اردیبهشت 15

به نام خدا
با سلام
دوستی پرسیدند :  چرا زن پس از فوت یا طلاق شوهر    طبق آیه 228 سوره بقره باید عده نگه دارد اما شوهر بلا فاصله ازدواج می کند؟ این در حالی است که الان علم پیشرفت نموده و با زمان پیامبر تفاوت دارد .

پاسخ :
 حکم شرعی : حضرت آیه الله مکارم در این رابطه در استفتائات می‌فرمایند: "مسئله عده زنان ، فلسفه های متعددی دارد و منحصر به مسئله انعقاد فرزند نیست و لذا  در تمام مواردی که شرع گفته است زن باید عده نگه دارد هر چند عقیم و نازا باشد یا رحم خود را برداشته باشد یا فرضا چند سال از شوهر خود جدا زندگی می کند در تمام این صورتها باید عده نگه دارد."
همچنین در استفائات حضرت آیه الله فاضل آمده است "زنی که در ازدواج موقت مطمئن است که حامله نشده است (چون رحم او را خارج کرده اند ) آیا باید عده نگه دارد ؟ پاسخ: اگر در سن زنانی باشد که حیض می‌بیند باید عده نگه دارد." ( ج1، ص 458)
مقدمه :
چون نوعا فلسفه واقعی احکام برای ما بیان نشده است و اگر ما براساس عقل فهمیدیم و قبول کردیم که خداوند حکیم است و کارهایی که انجام می‏دهد و احکامی که برای بندگانش مشخص می‏کند، همه از روی حکمت و بر مبنای عقل سلیم است، نباید در آنها چون و چرا کنیم.  اما در هر صورت  عده ای از حکمتهایی که به نظر میرسد  دستور به نگه داشتن عده داشته باشد رو خدمتتون عرض میکنیم
فلسفه نگه داشتن عده
1) عدّه نگه داشتن زن، جلوگیری از مخلوط شدن نطفه‏ها در رحم زن است  تا اگر احتمالا در رحم زن نطفه باشد، تا سه ماه مشخص شود، چون گاهی نطفه بعد از مدت‏ها بسته می‏شود تا ه اگر فرزندی متولد شد، به طور یقین مشخص باشد که مربوط به چه کسی است و در نتیجه محارم این فرزند معلوم باشد و وقتی این بچه بزرگ شد بداند با چه کسانی نمی‏تواند ازدواج کند و نیز مسأله ارث بردن او روشن شود
2) از دلایل  دیگر عده نگه‏داشتن زن این بوده که اگر زن بعد از مرگ شوهر فورا ازدواج کند این مطلب با محبت و دوستی و حفظ احترام شوهر سابق و تعیین به خالی بودن رحم از نطفه همسر پیشین سازگار نیست و به علاوه موجب جریحه‏دار ساختن عواطف بستگان متوفی است.

جدایی بین زن و شوهر از منفورترین و زشت‏ترین کارهای نزد خدا است و در روایات به منزله تخریب خانه قلمداد شده است. و در روایت دیگر آمده است: "ازدواج کنید و طلاق ندهید، زیرا طلاق، عرش خدا را به لرزه در می‏آورد".
3) هدف از ازدواج قانونمند شدن ارتباطات و ایجاد عشق بین زن و شوهر برای اهداف عالی‏تر مانند تربیت فرزندان و احساس آرامش خاطر و کمک و یاور داشتن در زندگی است.
اگر چنین فرض شود که ارتباطات بین زنان و مردان از هیچ قانونی تبعیت نکند و بر اساس ضوابطی نباشد، انواع مشکلات روانی و جسمانی و بیاری‏های خطرناکی از قبیل ایدز به بار می‏نشیند، چنان که در بعضی مناطق چنین شده است.
لذا خداوند تبارک و تعالی با وضع عده فرصتی را برای  فکر و اندیشه مرد و زن  ایجاد نموده است تا ازدواج از استحکام مجدد برخوردار شود. در حقیقت ایام عده  فرصت بازنگری است
4) از نظر بهداشت و سلامت رحم  هم برای زن مفید است.
در مورد قسمت دیگر سوالتان در مورد پیشرفت علم باید عرض کنیم که  خیلی زیاد بوده‏اند و هستند زنانی که از قرص‏های ضد بارداری و یا وسایل امروزی برای پیش‏گیری از انعقاد نطفه استفاده کرده‏اند؛ ولی در عین حال باردار شده‏اند.  نکته دیگر اینکه  در دوران پیامبر نیز اسباب و وسایل پیشگیری وجود داشت، ازجمله عزل (بیرون ریختن منی)
یا حق



نویسنده » سخن آشنا » ساعت 1:10 عصر روز دوشنبه 87 اردیبهشت 9

به نام خدا
با سلام
حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام به همراه ابوبکر و عمر که در طرفین حضرت بودند، قدم مى‏زدند. عمر گفت: «یا ابالحسن! أنت بیننا کالنّون فى لنا» یعنى: یا على! تو در بین ما مثل نون «لنا» مى‏باشى (و منظورش این بود که ما دو تا، قدّمان بلندتر از توست)
حضرت على علیه‏السلام در جواب فرمود: «لَوْ لَمْ أَکُنْ بَیْنَکُما لَکُنْتُما لا» اگر من در بین شما نبودم، شما «لا» مى‏شدید و هیچ بودید (لطائف الطوائف، ص 25)
یا حق



نویسنده » سخن آشنا » ساعت 8:42 عصر روز یکشنبه 87 اردیبهشت 8

به نام خدا

 با عرض سلام  

روزى رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله با اصحاب نشسته بود. جوان توانا و نیرومندى را دیدند که اول صبح به کار و کوشش مشغول شده است. اصحاب گفتند: این جوان شایسته مدح و تمجید بود، اگر جوانى و نیرومندى خود را در راه خدا به کار مى‏انداخت. رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: این سخن را نگویید! اگر این جوان براى معاش خود کار مى‏کند که در زندگى محتاج دیگران نباشد و از مردم مستغنى گردد، او با این عمل در راه خدا قدم برمى‏دارد. همچنین اگر کار مى‏کند به نفع والدین ضعیف یا کودکان ناتوان که زندگى آنان را تأمین کند و ازمردم بى‏نیازشان سازد، باز هم به راه خدا مى‏رود؛ ولى اگر کار مى‏کند تا با درآمد خود به تهیدستان مباهات کند و بر ثروت و دارایى خود بیفزاید، به راه شیطان رفته و از صراط حق منحرف شده است.

یا حق



نویسنده » سخن آشنا » ساعت 3:17 عصر روز دوشنبه 87 اردیبهشت 2

به نام خدا
با عرض سلام  و تسلیت  شهادت  حضرت معصومه ( سلام الله علیها )
ای جا مانده از واپسین دیدار برادر! حرم نورانی و ضریح مشکل گشایت هنوز بوی مدینه میدهد . بوی شهر پیامبر (صلی الله علیه و اله )را که آن را به اشتیاق دیدن روی رضایت ، ترک کردی و آواره ی بیابانها گشتی . نهر جاری مناجات ،همیشه از چشمه دل زائران تو جریان دارد ، اما امشب ضریح مطهرت  رخت سیاه بر تن کرده و پنجره ها را به سوی غروب نشانه می روند ..... هاجری از تبار ابراهیمیان با حالتی بیمار و عزادار در غم از دست دادن برادر ،روی به سوی کویر عطشناک قم می کند و بار اقامت می افکند . قدم  بر شوره زار این کویر می نهد و دانه دانه ی ریگ هایش را جوهر می سازد . اما روح بلند او از پیکر دردمندش به سمت دیدار برادر می شتابد ....

ماجرای دفن :

پس از وفات حضرت معصومه (علیه السلام )جنازه ی مطهر را غسل داده و کفن کردند .... بین آل سعد اختلاف شد  که ؛ چه کسی جنازه آن حضرت (علیه السلام ) را در آن  سرداب به خاک بسپارد !؟سرانجام اتفاق کردند که سیدی پرهیزکار و پیرمردی پارسا که به نام "قادر " معروف بود وارد سرداب شود و آن گوهر پاک را دفن نماید وقتی به نزدیکی پیرمرد رفتند ناگاه از جانب صحرا دو نفر نقابدار پیدا شدند و بر پیکر آن حضرت نماز خواندند سپس داخل سرداب شده و جنازه را دفن کردند ،انگاه بیرون آمده و رفتند و کسی نفهمید که آنها چه کسی  بودند.
آنگاه موسی بن خزرج سقف و سایبانی از بوریا بر سر قبر مطهر برافراشت تا هنگامی که زینب دختر امام جواد (علیه السلام ) وارد قم شد و قبه ای بر روی آن مرقد مطهر بنا نمود .
برخی احتمال داده اند  که آن نفابداران حضرت رضا و امام جواد (علیهما السلام ) بوده اند که نشان از شان و مقام بالای ان حضرت می باشد ......( بحار الانوار ، ج 60)
یا حق

 



نویسنده » سخن آشنا » ساعت 12:7 صبح روز پنج شنبه 87 فروردین 29

به نام خدا
با عرض سلام
سوال : چرا در اسلام اینقدر به موسیقی با دید بد نگاه شده؟ چرا در روایات و احادیث اینقدر از موسیقی و ابزار آلات موسیقی نهی شده؟
پاسخ : در رابطه با سوال شما ابتدا باید تعریف موسیقی و غنا و اقسام آن و سپس با بیان مقدمه ای  فلسفه حرمت برخی انواع موسیقی و ابزار الات موسیقی را خدمتتان عرض کنیم
تعریف موسیقی :
موسیقی کلمه ای است یونانی که با کمی تغییرات وارد لغت عرب شده است و به فن و ترکیبات صداها به نحوی که به گوش خوشایند باشد. برخی گفته اند: «ان الموسیقی تعنی الغناء» یعنی موسیقی همان غنا است که موسیقی مربوط به آهنگ است و غنا مربوط به خواندن است (هشت گفتار پیرامون حقیقت موسیقی غنائی، ایرانی قمی، اکبر، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1370)
تعریف غنا :
غنا به معنای عام: به صوتی گفته می شود که قوای شهوانی را در انسان تحریک می نماید و زمینه طغیان نفس و وسوسه شیطان را فراهم می آورد به گونه ای که گاهی انسان درآن حال احساس می کند که اگر در کنار آن صدا، شراب و فساد جنسی و... نیز باشد کاملاً مناسب است.  این قسم غنا حرام است و مذمت شده است
غنا به معنای خاص: صدای زیبا و خوشی است که مفسده انگیز نباشد و متناسب با مجالس فسق و فجور نگردد این قسم حلال است خواندن قرآن، مراثی، مداحی، اذان و... از این قسم است. این نوع برخلاف نوع اول موجب آرامش روح، تعادل اعصاب، نشاط، تقویت اراده و... می گردد
اقسام موسیقی :
الف) آهنگ ها و آوازهایى که به شیوه مجالسِ عیش و عشرت و محافلِ رقص و پایکوبى اجرا مى شود و انسان را از حالتِ اعتدالِ فکرى و ذهنى دور مى سازد و به بى بند و بارى، لاقید بودن و بى تعهّد زیستن دعوت و تشویق مى کند که اصطلاحاً به آن «ساز و آوازهاى مبتذل» و مناسب مجالس «لهو و لعب» مى گویند.
ب) آنهایى که هم از نظر محتوا (مضمون اشعار) داراى معنایى با شکوه و زیباست و هم از نظر اجرا، خوب و زیبا اجرا مى شود و در عین حال تناسب و شباهتى با ساز و آوازهاى مجالس لهو، عیش و عشرت و فساد ندارد. گوش دادن به نوع اوّل حرام است; امّا نوع دوم اشکال ندارد.
ج) ساز و آوازهایى که نسبت به آن شک داریم و نمى دانیم آیا از نوع اوّل است تا از آن پرهیز کنیم و یا از نوع دوم است تا پرهیز لازم نباشد. گوش دادن به موارد مشکوک (نوع سوم) اشکال ندارد; امّا بهتر است که به این نوع آهنگ ها هم گوش نکنیم. دلیل حرمت موسیقى (قسم اول). آیات و روایاتى است که درباره پرهیز از «باطل»، «لهو»، «لغو» و... وارد شده است
فلسفه حرمت موسیقی
مقدمه :
1) فلسفه همه احکام و جزییات آنها به طور تفصیلی روشن نیست و آگاهی ازآن دانشی فراتر از تنگناهای معارف عادی بشری می طلبد .لیکن به طوراجمال ، روشن است که همه احکام الهی تابع مصالح و مفاسد واقعی درمتعلق آنهاست . بنابراین در صورتی که فلسفه حکمی را بالخصوص ندانیم ، بنا بر قاعده کلی فوق باید از آن پیروی کنیم ؛ زیرا در آن یقین به وجود مصلحتی هست ، هر چند بر ما ناشناخته باشد
2)  در یافتن فلسفه احکام ، نباید همیشه به دنبال علوم تجربی رفت و دلیلی مادی وفیزیولوژیک برایش جست و جو نمود .این فرایند که همواره در پی یافتن مصلحت یا مفسده ای طبی یا ... باشیم ، برخاسته از نگرشی مادی گرایانه است ؛ در حالی که بسیاری از احکام ، مصالحی معنوی دارند که در حوزه هیچ یک از علوم بشری قابل تحقیق نیست و آنها با متد تجربی خود، قادربه دادن حکمی - نفیاً یا اثباتاً - پیرامون آن نیستند و اگر نظری هم بدهند،بسیار سطحی است ؛ زیرا چه بسا مساله حکمتی برتر و بالاتر داشته باشد؛مثلاً در مورد روزه علوم به خواص بهداشتی آن پرداخته است ، ولی قرآن مجید فلسفه ای بالاتر را بیان فرموده و آن " تقوا یابی " است
با توجه به مقدمات فوق برخی از علل حرمت موسیقی از نوع اول راخدمتتان عرض می کنیم
اثار زیان بار موسیقی از بعد اخلاقی :
1) موجب فساد اخلاق می‏گردد و ایمان حیا و عفت را از دل انسان یبرون می‏برد و تجربه نشان داده است که بسیاری از افراد تحت تاثیر آهنگ‏های غنا راه تقوا و پرهیزکاری را رها کرده و به شهوات و فساد روی می‏آورند مجلس غنا، معمولا مرکز انواع مفاسد است و آنچه به این مفاسد دامن مى زند، همان غناست و چیزى که پدید آورنده این عوامل سوء باشد، نمى تواند در یک شریعت آسمانى حلال شود در روایات اسلامی نیز  مکرر آمده که غنا روح نفاق را در قلب پرورش می‏دهد اشاره به همین حقیقت دارد. امام صادق (علیه السلام ) فرمودند: «الغنا یورث النفاق و یعقب الفقر؛ غنا در دل روح نفاق را پرورش می‏دهد و بدنبال خود بدبختی و فقر می‏آورد».
2) غافل شدن از یاد خدا و فراموش کرد امام صادق(ع) در تفسیر آیه شریفه «واجتنبوا قول الزور؛ از گفتار باطل و ناروا بپرهیزید». فرمودند: مراد از قول زوردر آیه شریفه غناست. گفتار باطل و ناروا هر چیزی است که انسان را از خدا دور می‏کند و از راه درست منحرف می‏کند. امام صادق (ع) فرمودند: «الغنا مجلس لاینظرالله الی اهله و هو مما قال الله عزوجل: «ومن الناس من یشتری لهوالحدیث لیضل عن سبیل‏الله»؛ مجلس غنا و خوانندگی مجلسی است که خدا به اهل آن نمی‏نگرد آنها را مشمول لطفش قرار نمی‏دهد. و این مصداق همان چیزی است که خداوند عز وجل فرموده: بعضی از مردم هستند که سخنان بیهوده را خریداری می‏کنند تا مردم را از راه خدا گمراه سازند». در این روایت امام (ع) غنا و موسیقی را یکی از مصداق‏های گفتار بیهوده‏ای دانسته که انسان‏هارا از راه خدا گمراه می‏کند.
آثار زیان بار موسیقی از بعد جسمی در کلام اندیشمندان اسلامی و غربی :
1) آثار زیانبار بر اعصاب و روان: غنا و موسیقی در حقیقت یکی از عوامل مهمّ تخدیر اعصاب و روان است و آثار زیانبار غنا و موسیقی بر اعصاب تا سرحدّ تولید جنون و بر قلب و فشار خون و تحریکات نامطلوب، پیش می‌رود(تفسیر المیزان، علامة طباطبایی، (مؤسسة اعلمی بیروت)، ج 16، ص 209، 212. )
2)  دکتر «ولف ادلر» پروفسور دانشگاه کلمبیا مى گوید: بهترین و دلکش ترین نواهاى موسیقى، شوم ترین آثار را روى سلسله اعصاب انسان مى گذارد (بهشت جوانان، اسدالله محمدی نیا، نشر نصایح، چاپ 1378، ص 356)
3) کانت: موسیقی اگر از همه هنرها مطبوعتر باشد، ولی چون به بشر چیزی نمی آموزد از تمام هنرها پست تر است(همان )
4) علامه محمدتقی جعفری (ره) در تحقیقی که به عمل آورده اند فرموده اند که موسیقی ضررهای زیادی دارد از جمله ایجاد عدم تعادل بین اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک، مرض مانی (نوعی جنون است) کوتاهی عمر، ضعف اعصاب، بیماری فشار خون، عامل فحشاء، هیجان، سلب اراده، سلب غیرت، عامل جنایت، تهییج عشق. شکست عمر و جوانمرگی، افسردگی و خمودگی(بهشت جوانان، اسدالله محمدی نیا، نشر نصایح، چاپ 1378، ص 356(
5) دکتر اوریزن اسوت مارون: هیجان بزرگترین عامل سکته های قلبی است هنرمندان اغلب به علت سکتة قلبی درگذشته اند پس هیجان که محصول موسیقی است چقدر خطرناک است(بهشت جوانان، اسدالله محمدی نیا، نشر نصایح، چاپ 1378، ص 356(
به طور کلى، موسیقى یکى از عوامل مهم تخدیر اعصاب است که این تخدیر از مجراى گوش صورت مى پذیرد و وقتى تحت نفوذ زیر و بم آهنگ موسیقى قرار گرفت، نوعى رخوت و سستى بر اعصاب چیره شده و از مفاهیم انسانى، جز شهوترانى، عشقبازى و جمال پرستى چیزى در برابر دیدگان بى فروغ عقل وى مجسم نمى شود و آن چنان روى ادراک و نیروى خرد سرپوش گذارده مى شود که مفاهیم مقدسى به نام: رحم، مروت، عفت، حیا، امانت، مساوات، برادرى و مبارزه، و استقامت در راه هدف به فراموشى سپرده مى شود
فلسفه حرمت ابزار آلات موسیقی:
 اصل چنین حکمی ثابت نیست تا فلسفه آن بیان گردد. آنچه که حکم شرعی است این است که آلات موسیقی لهو و لعب که مختص مجلس گناه باشد یعنی نه مطلق آلات موسیقی بلکه آلات و ادواتی که مختص موسیقی مطرب و لهوی است حرام است و خرید و فروش آن یا نگهداری آن حرام است و فلسفه آن این است که از آنها جز در کار حرام بهره برداری نمی شود (با فرض این که از آلات مختصه موسیقی لهوی هستند).
موسیقی سبب راحتی آرامش و روان؟؟
 این که مى گویند موسیقى سبب راحتى اعصاب و آرامش مى شود باید دانست که چیزى که حرام مى گردد به این معنا نیست که هیچ خاصیتى ندارد، بلکه ممکن است چیزهاى حرام، فایده هایى هم داشته باشند، ولى چون ضررهاى آن بیشتر بوده، خداوند متعال آن ها را حرام کرده است، مانند آن که خداوند متعال درباره شراب و قمار مى فرماید: «یَسْـَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَآ إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَـفِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَآ أَکْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا;(سوره بقره،آیه 219) درباره شراب و قمار از تو سؤال مى کنند، بگو: در آن ها گناه و زیان بزرگى است; و منافعى از نظر مادّى براى مردم در بر دارد، ولى گناه آن ها از نفع شان بیش تر است.»
 موسیقى و هر چیز حرام دیگرى هم از همین قبیل است که اگر هم خاصیتى دارد، در برابر ضررهاى فراوانى که براى انسان و جامعه انسانى دارد، به اندازه اى ناچیز است  که خداوند متعال صلاح ندانسته به خاطر آن نفع کم، جامعه انسانى را دچار ضررهاى عظیم کند.
پس اگر چه اصل این سخن یعنى آرامش بخش بودن موسیقى براى اعصاب و روان مسلّم نیست، ولى بر فرض که چنین چیزى هم باشد، در برابر ضررهایى که براى جامعه بشرى دارد که به برخى از آن ها در بالا اشاره کردیم، ناچیز به حساب مى آید، مانند فایده ها و خاصیت هاى مواد مخدّر که در برابر ضربه هاى بزرگى که بر پیکر جامعه انسانى وارد کرده بدبختى هایى ایجاد مى کند، هیچ محسوب مى شود، افزون بر این که آرامش و اطمینانى که بر اثر ذکر خدا به دست مى آید، آرامشى عقلانى، آگاهانه و از روى معرفت به حقایق است و آرامش به دست آمده از موسیقى، آرامشى تخدیرى و بى خیالى و یک مرحله و حالتى از بى تفاوتى است و فاصله بین این دو بسیار است.

جهت مطالعه بیشتر می توانید به کتب زیر مراجعه نمایید
1) هشت گفتار پیرامون حقیقت موسیقی غنائی، ایرانی قمی، اکبر، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1370
2) غنا، موسیقی، مختاری، رضا، نشر مرصاد، بی تا
3) غنا و موسیقی در فقه اسلامی، حسینیان، روح الله، نشر تهران، 1374.
4) موسیقی از نظر دین و دانش، جوهری زاده، محمدرضا، نشر تهران، مؤسسه مطبوعاتی اسلامی، بی تا
یا حق



نویسنده » سخن آشنا » ساعت 1:0 عصر روز سه شنبه 87 فروردین 27

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >