به نام خدا
با عرض سلام
سوال رسیده : حجاب چه جایگاهی در اسلام دارد و منکر آن چه نامیده میشود؟
پاسخ : حجاب در اسلام جایگاه بسیار رفیعی دارد و خداوند تبارک و تعالی در قران به مسلمانان دستور رعایت ان را داده است و منکر ان مانند منکر دیگر واجبات الهی مرتد محسوب می گردد البته لازم است در این مورد خدمتتون عرض کنم :"ترک نماز وروزه وسایر واجبات شرعی باعث ارتداد مسلمان وکافرشدن ونجاست وی نمی گردد وتا زمانی که ارتداد وی احراز نشده است حکم سایر مسلمانان را دارد"(اجوبه الاستفتائات،ج1،ص98) پس به مجرد اینکه کسی تارک نماز یا خمس ویا حجاب یا روزه وسایر واجبات شرعی گردد، نمی توان گفت که او کافراست بلکه این انکار است که باعث کافر شدن می گردد (جامع المسائل،ج1،ص41)
یا حق
نویسنده » سخن آشنا » ساعت 1:12 عصر روز جمعه 86 اسفند 17
به نام خدا
با عرض سلام
کردار نیک و عمل صالح انسان ها را به درجات عالیه معنوی می رساند و در پیمودن مسیر ترقی و تعالی بین زن و مرد هیچ گونه تفاوتی وجود ندارد. قران می فرماید ( و من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیاه طیبه) هر فرد با ایمانی که عمل صالح انجام دهد و خواه مرد باشد یا زن او را به حیاتی پاک زنده می داریم . با توجه به این ایه طی کردن راه ترقی و تعالی همت و تلاش می طلبد چه بسا مردانی که ز راه باز مانده اند اما در سیر تکاملی بانوان زیادی به درجه عالی سعادت گام نهاده اند
بانوی عارفه
رابعه عدویه از بانوان سعادتمندی است که بر اثر انجام کارهای نیک و تلاش در مسیر سعادت نام نیکو از خود به یادگار گذاشته و در عرفان و سلوک به مقاماتی نائل آمده است .
روزی جمعی از مردم بصره بر در خانه عدویه رفتند و گفتند : ای رابعه مردان را سه فضیلت است که زنان را نیست ،
1) آن که مردان عقل کامل دارند و زنان ناقص العقلند و دلیل بر نقصان عقل انها این که گواهی دو زن برابر گواهی یک مرد است
2) انکه زنان ناقص الدین هستند زیرا در هر ماه چند روز از نماز و روزه می مانند
3) هرگز زنی به مقام نبوت نرسیده است .
رابعه گفت : اگر گفتار شما درست باشد زنان را نیز سه فضیلت است که مردان را نیست .
1) ان که در میان انها مخنث نیست ( مرد بی غیرت )
2) همه انبیاء و صدیقان و شهیدان و صالحان در دامن زنان پرورش یافته اند و در کنار ایشان بزرگ شده اند
3) انکه هیچ زنی ادعای خدائی نکرده است و این جرات و بی ادبی در طول تاریخ به خداوند از مردان سر زده است
یا حق
نویسنده » سخن آشنا » ساعت 5:33 عصر روز یکشنبه 86 اسفند 12
به نام خدا
با عرض سلام
باید ای دل اندکی بهتر شویم یا نه! اصلاً آدمی دیگر شویم
از همین امروز هنگام نماز با خدا قدری صمیمتر شویم
سوء ظن در خوبی گلها بد است یادمان باشد که خوش باور شویم
مثل رؤیای درخت و روح گل زیر احساسات باران تر شویم
با همه افسردگی امّیدوار آتش در زیر خاکستر شویم
زیر دست و پای داغ آفتاب مثل خواب لالهای پرپر شویم
سر باز نماز
در یکى از روستاهاى فیروزکوه ، جلسه بزرگداشت شهدا برپا بود و شهید امیر سپهبد صیاد شیرازى به عنوان سخنران دعوت شده بود. پس از مداحى و چند برنامه مرسوم دیگر از شهید صیاد خواستند سخنرانى بکند. ایشان پشت تریبون قرار گرفت و پس از شروع به صحبت با نام خداوند تبارک و تعالى و درود و صلوات بر پیامبر و آلش (علیهم السّلام) فرمود: روزى جلسه مهمى در مورد جنگ خدمت حضرت امام بودیم ، وقت نماز شد ، امام وضو گرفت و به نماز ایستاد و ما هم به تبع امام فهمیدیم وقت نماز است و نماز بر همه چیز ترجیح دارد. بعد شهید صیاد شیرازى با اشاره به وقت نماز به حضار فرمود: الان هم وقت نماز هست اگر خواستید بعد از نماز براى شما سخنرانى مى کنم. صحبت را تمام کرد و صفهاى نماز تشکیل شد و همانجا در اول وقت نماز جماعت برپا شد
یا حق
نویسنده » سخن آشنا » ساعت 5:32 عصر روز یکشنبه 86 اسفند 12
به نام خدا
با عرض سلام
ادامه میزگرد توسل (5)
امین : دوست گرامی جناب آقای آشنا می دانم که تعصب بسیار زیادی بروی آموخته هایتان دارید مانع این می شود که حتی یک مثال ساده عقلی را نیز بپذیرید.بدون پاسخ به پرسش اساسی به من می گویید به شما کامل جواب دهم!!!پرسش را با پرسش جواب می دهید(یک نوع ادبی برای فرار کردن از پاسخ دادن(.من چه چیزی را باید کاملا برای شما روشن کنم؟
اگر منظورتان این سوال بود که آیا این موضوع غیر اسلامی است یا غیر عقلی که به طور کامل با شرح و تفسیر قبلا پاسخ داده شده است.لطفا یک نگاه بیاندازید تا متوجه شوید.
اگر هم منظورتان این مطلب هستش که باید در مطلبی که عقل ما قادر به درکش نیست تعبد کنیم که باز هم به آن پرداخته ام ولی چون شما عادت دارید هر چه را دوست دارید بشنوید لذا از آن غافل مانده اید.
حال یک بار دیگر می گویم تا یادآوری شود:همانطور که گفتم سخن شما در حالتی درست است که نتوانیم از لحاظ عقلی درستی یا نادرستی مطلبی را بدانیم(توجه کنید اگر دلیلی بر رد آن نداشته باشیم) اما زمانی که از لحاظ عقلی مطلبی را مردود می دانیم دیگر نمی توانیم تعبد کنیم.
هر چند که طفره رفتن های شما در پاسخ به سوال اساسی یعنی لزوم واسطه هایی چون پیغمبران و امامان و همچنین مطرح کردن این موضوع که اگر مساله ای را از لحظ عقلی نفهمیدیم بایست تعبد کنیم ، نشانگر آن است که شما در آوردن پاسخ منطقی به این سوال ناتوان و مستأصل هستید.
من براتون آرزوی موفقیت می کنم و امیدوارم که با کنار گذاشتن تعصبات و اجازه دادن به عقل در بررسی صحت یا عدم صحت مطالب بتوانید نقش خود را در گسترش دهندگی مفاهیم عمیق اسلامی و بهبود نگرش جامعه نسبت به مسائل موجود ایفا کنید.
سخن آشنا : اقا امین لطف کنید غوغا سالاری نفرموده و بر موج سوار نشوید شما کدوم دلیل عقلی قابل قبول عقلا را اورده اید من نگفتم که شما دلیل عقلی اورده اید و اون رو نادیده بگیرید بلکه گفتم حتی اگر عقلتان هم عاجز از درک معنی و مفهوم واقعی توسل بود در ان صورت حداقل باید به حکم تعید که با ادله عقلی ثابت شده تن در دهید .
امین : اگر بخواهیم آنچه را که شما می گویید (طلب حاجت و یا آمرزش خواستن از خداوند از طریق واسطه قرار دادن اولیاء) را نقد کنیم ، داری سه مولفه هستیم.
(1 بنده (کسی که درخواستی دارد)
2) اولیاء مقرب خداوند(کسانی که واسطه هستند)
3)پروردگار بلند مرتبه
خوب هدف ما رسیدن به گزینه سوم یعنی خداوند است. در این حالت به مانند یک مثلث که باریتعالی در یک رأس آن قرار گرفته است و بنده حاضر و اولیاء در دو رآس دیگر آن ؛ دارای دو گزینه برای رسیدن به خداوند هستیم.
الف) بطور مستقیم به سمت معبود رویم
ب) از طریق اولیاء وارد شده و به پروردگار برسیم.
خوب در این حالات شما باید یا یک گزینه را برگزینید و یا هر دو گزینه را درست بدانید.
در حالت اول یعنی انتخاب یک گزینه (البته تنها فرض بر انتخاب یک گزینه است) شما ناچارید گزینه الف(روش مستقیم) را برگزینید، چرا که به طور مستقیم به معبود می رسید ، مگر آنکه اعتقاد داشته باشید که نمی توان به طور مستقیم به هدف رسید که در آن صورت گزینه دوم را بر می گزینید(دقت کنید داریم فرض اول یعنی دانستن این نکته که باید یک گزینه را انتخاب می کنیم بررسی می کنیم)
در حالت دوم شما هر دو گزینه را صحیح می دانید. یعنی هر دو گزینه امکان رسیدن به هدف را برای شما فراهم می کنند. خوب بسیار ساده است که هر انسان عاقلی در همچین حالتی راه مستقیم را ترجیح می دهد مگر آنکه لزومی برای استفاده از راه طولانی تر وجود داشته باشد.
دوستان گرامی این ساده ترین شکلی بود که می توانستم این مسئله ذهنی را تشریح کنم.
سخن آشنا :آقای امین شما مدعی وجود دلیل عقلی شدید که عقلا قبول می کنند اون دلیل عقلیتون رو می تونید بگید
امین :اول اینکه جناب آقای آشنا من نقدی از شما ندیدم. دلیل عقلی رو به شکل بسیار ساده بیان کردم.ولی شما لزومی را بیان نفرمودید!!
سخن آشنا : جناب اقای امین اگر دلیل عقلی مورد قبول عقلا فرموده اید لطفا تکرار کنید شما فقط مساله رو یکمی توضیح داده و ادعا هایی نموده اید ما به هیچ وجه روش اولی که شما گفته اید را نفی نکرده ایم تا نقدتان وارد باشد ضمن اینکه طولانی شدن در مورد توسل به هیچ وجه معنی نداره چون بعد مسافت و طولانی شدن در مادیات مفهوم پیدا می کنه نه در مجردات ( اگه فلسفه خونده باشید این مفهوم رو بهتر متوجه می شید ) .
بعد از این پست که حدود 4 ماه پیش ارسال شد دیگری پاسخی از سوی هیچ کدام از مخالفین توسل ارسال نشد
یا حق
نویسنده » سخن آشنا » ساعت 12:29 عصر روز شنبه 86 اسفند 11
به نام خدا
با عرض سلام
ادامه میزگرد توسل 4
امین : آقای سخن از شما بعید است.شما به مانند کسی رفتار می کنید که وقتی با انگشت ماه را به او نشان می دهند به نوک انگشت توجه می کند!!!
من مادبزرگم دار فانی را ودا گفته و این جمله من یک جمله تمثیلی است و منظورم هزاران هزار انسانی است که همچین دیدگاهی دارند.
دوست عزیز اگر به سوالات پاسخ می گویید تا سوالاتم را مطرح کنم ولی اگر فقط پست خودتان را می نویسید و هیچ توجهی به سوال پرسیده شده ندارید این کار بیهوده وقت صرف کردن است.
من بارها در طول این بحث به عنوان اولین سوال این مطلب را ذکر کرده ام:
1) لزوم استفغاده از وسیله ای چون اولیاء الهی در برآوردن حاجات چیست؟(ما به اهل بیت متوسل می شویم و آنها از خدا می خواهند که خداوند بنده را شفا دهد(عین جمله خودتان در پست 55))لزوم این کار چیست؟
2)با توجه به آیات زیر که دوست بسیار عزیزم آقای احمد برای من فرستاند مشخص می شود که پیغمبر و امام از غیب آگاهی ندارند لذا نمی توانند از باطن توسل کنندگان آگاه باشند.از این رو اگر آیه ای در رد این ادعا دارید بفرمایید.
وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ )سورة الأنعام/59)
و نزد اوست ( یعنی الله تعالی) مخازن غیب کسی جز او از آنها خبر نیست
إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَیُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ مَّاذَا تَکْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ )(سورة لقمان/34)
بی شک الله می داند که قیامت چه وقتی بر پا می شود و اوست که سبب بارش باران شده و به وقت و محل آن آگاه است و می داند بچه ای که در رحم مادر است آیا پسر است یا دختر، آیا فردی صالح خواهد بود و یا بد. و هیچکس نمی داند که فردا بر او چه خواهد گذشت. و هیچکس نمی داند در چه سر زمینی می میرد. براستی که الله بسیار عالم و بسیار داناست
وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ(سورة الأعراف/188)
بگو اگر من از غیب اطلاع داشتم برای خود خیر بیشتری کسب می کردم و به من ضرر و زیانی نمی رسید
قُل لا یَعْلَمُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَیْبَ إِلا اللَّهُ(سورة النمل ( 65.
بگو تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند غیب را نمی دانند، مگر الله
سخن آشنا : جناب اقای امین شما بگونه ای حرف می زنید که گویا همه انهایی که معتقد به توسل هستند مانند مادر بزرگ شما فکر می کنند و وقتی ما عنوان می کنیم که اون فکر مادر بزرگتون اشتباه بوده می گید از باب تمثیل گفتم خوب در اون صورت ما هم از باب تمثیل مادر بزرگتان را گفته ایم
دوست عزیز اشکال شما به توسل است و من ان را بوسیله ایات و روایات و کتب خود اهل تسنن ثابت می کنم ایا این روش خروج از بحث است چرا شما از پاسخ دادن به مستنداتی که در پست قبلی عنوان کردم سر باز زده و بحث را به حاشیه می برید
1)چند بار گفته ایم که ما معتقدیم انسان می تواند هم بطور مستقیم از خدا حاجت خود را بطلبد و هم با توسل جستن به اولیاء الله (وابتغوا الیه الوسیله) ( که در واقع التماس دعا از انهاست ) در نتیجه کسی می تواند شیعه باشد اما در عمر خود توسل هم نکند
2)دوست عزیز اگاهی از غیب چه ربطی به بحث توسل دارد بعد از بحث توسل ان را هم مورد بررسی قرار می دهیم
امین :آقای سخن آشنا بسیار عالی بود من منظورم از پاسخ به سوال همین بود که شما عین دو پست قبلی به طور شفاف به سوالات پاسخ گویید.از این بابت بسیار سپاسگذارم.
1) در پاسخی که به سوال اول من دادید شما فرمودید می توانید انجام ندهید و می توانید هم انجام دهید.خوب این بدان معناست که این کار یک کار بیهوده است، چون بر اساس دلایل عقلی وقتی شما بی واسطه به هدفی دست می یابید قرار دادن واسطه کاری عبث است. در واقع نفرمودید که چرا باید اصولا توسلی از طریق واسطه ای به نام اولیاء صورت بگیرد.فایده این کار چیست؟ و چون تا اینجای بحث شما هیچ لزومی برای آن نتوانسته اید بیاورید بنده این کار را بیهوده پنداشته و از این رو که هدف مومن نزدیکی به خداست و خداوند نیز حکیم است و کار بیهوده نمی کند لذا تصور قرار دادن واسطه ای به نام اولیاء در نزدیکی و مدد خواستن را باطل می دانم.اگر قرینه ای دارید که خلاف این مدعا باشد را ذکر کنید.
2)در بند دوم نیز استدلالم را ذکر نکرده بودم، چون فکر کردم واضح بود ولی حالا که می فرمایید آگاهی از باطن توسل کنندگان ربطی به توسل ندارد استلال خود را بیان می کنم.
دوست من آیا به نظر شما اگر پیغمبر از باطن کسی که حاجتی را می خواهد آگاه نباشد و هدف او را از طلب حاجت نداند؛ می تواند در حق او دعایی کند؟ اگر او با خواست این حاجت حق کسی را ضایع کرد آیا پیغمبر مورد سرزنش قرار نمی گیرد.چرا اویاء باید در مسئله ای که از آن آگاهی ندارند دخالت کنند؟!! حال فکر کنم متوجه شدید که منظورم چیست.بنابراین این موضوع ارتباط مستقیم با بحث دارد و اگر آیاتی که رد کننده این موضوع باشند وجود دارند لطفا ذکر کنید.
نکته ای که در آخر باید ذکر کنم اینکه فرموده بودید به مستندات من توجهی نداشته اید.اتفاقا من تمامی مطالب شما رو به دقت مطالعه می کنم.
همانطور که شما نیز می دانید در مباحثه بهترین روش استفاده از دلایل عقلانی است.حال اگر تصور می کنید امکان دفاع از این موضوع از لحاظ عقلانی فراهم نیست لطفابفرمایید تا بحث را خاتمه دهیم. در غیر این صورت به سوالاتی که پرسیدم و یک چالش فکری و عقلانی است پاسخ بگویید. چه آنکه نه من و نه شما از شرایط رخدادهای صدر اسلام و روحیات افرادی که پیغمبر با آنها برخورد داشته اند آگاهی نداریم و نیز با توجه به میزان تکامل فکری افراد در آن زمان؛ استناد به آنها برای اثبات یک موضوع ایدئولوژیک اصلال مناسب نیست.
سخن آشنا :اقا امین ما در مورد یک مساله فلسفی بحث نمی کنیم این یک مساله قرانی است که با عقل سلیم هم هیچ گونه منافاتی ندارد حتی با کنکاش سخنان بزرگان اهل تسنن هم می بینیم که انها هم توسل می نموده اند و اگر عقلا هم شما نتوانستید در مورد علل این مساله به نتیجه برسید باید تعبدا صحت ان را قبول کنید
بنده برخی از سخنان بزرگان اهل تسنن را از کتابهای خودشان می اورم
1) سمهودی از علمای اهل سنت، در فصلی از کتاب خود تحت عنوان توسّل زائر به رسول خدا و شفیع قرار دادن وی به پیشگاه خدا مینویسد: بدان که استغاثه از پیامبر اکرم و جاه و منزلت او را به درگاه خداوند شفیع قرار دادن، کار انبیا و مرسلین و سیره صالحان پیشین بوده است؛ قبل از خلقت آن حضرت و بعد از آن، چه در حال حیات و چه بعد از رحلت، چه در عالم برزخ و چه در عرصه قیامت...
2)و عمر بن خطاب میگوید: پس از اینکه آدم ابوالبشر مرتکب ترک اولی شد، در مقام توبه به پیشگاه خداوند عرضه داشت: یا ربّ أسئلک بحق محمد(صلی الله علیه و اله ) لمّا غفرت لی یعنی، پروردگارا به حق محمد(صلی الله علیه و اله ) از تو میخواهم که مرا بیامرزی... . (مستدرک صحیحین، ج 2، ص 615)
3)در کتابها و مدارک معتبر اهل سنت آمده است: هرگاه قحطی و خشکسالی پیش میآمد، عمر از طریق توسل به عباس عموی پیامبر، طلب باران میکرد و میگفت: هذا واللَّه الوسیلة الی اللَّه و المکان منه ؛به خدا سوگند! عباس وسیله به درگاه الهی و دارای قرب و منزلت نزد او است و اللهم! انا نتوسّل الیک بعم نبینا فاسقنا خدایا! ما به وسیله عموی پیغمبرمان به تو روی میآوریم، پس سیرابمان کن اسدالغابة، ج 3، ص 165. و یا میگفت: اللهم انّا نستسقیک بعمّ نبیّک و نستشفع الیک بشیبه شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج 7، ص 274؛ صحیح بخاری، ج 2، ص 16 و ج 4، ص 209؛ صحیح ابن خزیمه، ج 2، ص 338؛ صحیح ابن جبان، ج 7، ص 11(خدایا! ما به وسیله عموی پیامبرت از تو باران میخواهیم و موی سفید او را به درگاه تو شفیع میآوریم)
عثمان بن حنیف میگوید: روزی در محضر پیامبر اکرم(ص) بودم، حضرت به شخصی که مشکل خود را به ایشان عرضه میکرد، شیوه دعا و توسل را چنین تعلیم فرمود: برو وضو بساز و دو رکعت نماز به جا آور و پس از آن خداوند را با این جملات بخوان: اللهم انی اسألک و اتوجه الیک بنبیّک نبی الرحمة یا محمد انی اتوجّه بک الی ربی فی حاجتی لتقضی، اللهم شفّعه فی مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 138؛ حاکم نیشابوری، مستدرک صحیحین، ج 1، ص 313؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 441، ح 1385؛ التاج الجامع (صحاح خمسه)، ج 1، ص 286؛ سمهودی، وفاء الوفاء، ج 4، ص 1373؛ سنن ترمذی، ج 5، ص 229، ح 3649. بارخدایا! از تو درخواست میکنم و به تو روی میآورم به پیامبرت، پیامبر رحمت. ای محمد! من به حق تو به سوی خدایم روی آوردهام تا حاجتم برآورده شود. خدایا! پیامبرت را در مورد من شفیع قرار ده
اما سوالات شما
1) توسل به نظر شما بیهوده است نه خداوند تبارک و تعالی معلوم است که نزد خداوند تبارک و تعالی اولیاء الله از مرتبه و مقام خاصی و ویژه ای برخوردارند و توسل به انها جهت دعا و شفیع نمودن انها باعث می شود که دعای انسانهایی روسیاه مانند ما مورد قبول قرار گیرد و بعبارت دیگر خداوند به احترام انها دعای ما را هم قبول می نماید
2) خودشان حاجت توسل کننده را براورده کنند بلکه دعا کننده انها را واسطه می نماید تا خداوند دعای او را مورد قبول قرار دهد در نتیجه نیازی به داشتن علم غیب در این مورد نیست هر چند خداوند قدرت این مساله را دارد که علم غیب را به برخی از محبوبان درگاهش عنایت فرماید و عنایت نیز نموده است : در سوره جن، آیه 26و 27 آمده است: (عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا الا من ارتضی من رسول...) او داناى غیب است و غیب خود را بر هیچ کس آشکار نمىسازد، مگر بر آن پیامبرى که از او خشنود باشد ...
امین : دوست عزیز جناب آقای سخن باز هم از توجه شما و ارسال پاسختون تشکر می کنم.
خواهشمندم از روایات و افرادی که از شرایط روحی ، اجتماعی و به خصوص میزان تکامل فکری آنها آگاهی وجود ندارد یا بسیار بسیار اندک است ، استفاده نکنید. خودتان به خوبی اطلاع دارید که در مباحثه دلایل عقلی بسیار کارا هستند نه استناد به اشخاصی که حداقل می دانیم معصوم نیستند(یک نابینا ، پسران حضرت یعقوب!! ، و ......) .
و اما آنچه شما در صحبت هایتان ذکر کردید.
1)دوست بزرگوارم در قرآن فلسفه وجود آدمی و زندگانی او در این دنیا و آخرت ذکر گردیده است شما چگونه و بر چه اساسی مسائل فلسفی را از مسائل قرآنی جدا می کنید(با استناد به عین جمله خودتان : ما در مورد یک مساله فلسفی بحث نمی کنیم این یک مساله قرانی است).علاوه بر آن خداوند بارها انسان را به تفکر در آیات خود تشویق می کند که لازمه آن استدلال عقلی است.
2)پذیرش تعبدی یک موضوع بسیار با اهمیت را فقط از انسان های جاهل می توان انتظار داشت.(عین جمله خودتان:اگر عقلا هم شما نتوانستید در مورد علل این مساله به نتیجه برسید باید تعبدا صحت ان را قبول کنید ).در ضمن شما از یک استدلال قرآنی که عین سخن حق باشد صحبت نمی کنید که حتی قادر نیستید یک دلیل صریح قرآنی بر لزوم استفاده از اولیاء به عنوان واسطه ای در برآوردن حاجات ذکر کنید.
3)بسیار خوشحالم از اینکه موضوعی که حاضر نبودید آن را به وضوح بیان کنید یعنی لزوم استفاده از اولیاء را به عنوان واسطه را به خوبی و بر اساس نگرشتان ذکر کردید. من منتظر همین بودم.عین جمله خودتان: (توسل به انها جهت دعا و شفیع نمودن انها باعث می شود که دعای انسانهایی روسیاه مانند ما مورد قبول قرار گیرد و بعبارت دیگر خداوند به احترام انها دعای ما را هم قبول می نماید). انسان از این جهت به درگاه پروردگار نمی رود که به قول شما روسیاه است و تصور می کند که بر اساس احترامی که خداوند برای اولیائش قائل است حاضر است اورا بپذیرد. چه نکته ای باعث می شود که انسان تصور می کند خداوند بر اساس احترامی که برای مخلوقش ، بنده اش، یک انسان،و..... قائل است ؛ به او توجه بیشتری مبذول می کند!!!! این در اثر نگرش اشتباه انسان به باریتعالی است.
4) شما اگر در جایی دیدید که من فرض خود را بر استقلال پیغمبر بنا نهاده ام لطفاً عین جمله من را نقل کنید . من فرض خود را تنها بر حضور اولیاء به عنوان واسطه ذکر کرده ام و همیشه نیز گفته ام بر اساس دلایل عقلی وقتی شما بی واسطه به هدفی دست می یابید قرار دادن واسطه کاری عبث است. آیا این موضوع خیلی پیچیده است؟!!! بنابراین تصورات خود را به من نچسبانید.(عین جمله خودتان: دوست عزیز شما مفهوم توسل را درک نکرده اید توسل به این معنا نیست که اولیاء الله خودشان حاجت توسل کننده را براورده کنند بلکه دعا کننده انها را واسطه می نماید تا خداوند دعای او را مورد قبول قرار دهد (.
سخن آشنا :اقا امین لطفا به این سوال بنده پاسخ دهید تا بحث را ادامه دهیم
شما توسل رو یک امر غیر اسلامی می دونید یا اینکه فکر می کنید غیر عقلیه ؟
در صورت اول مستندات زیادی مانند ایه قرانی وابتغوا الیه الوسیه و مستندات بسیار زیاد از کتب شیعه و حتی کتب اهل سنت تایید می کند که توسل یک مساله اسلامی است و در زمان خود پیامبر هم توسل صورت می گرفته است
اما در صورتی که مستندات را به دلیل اینکه غیر عقلی می دونید رد می کنید ایا شما می توانید به تمام احکام دلیل عقلی بیاورید ایا به صرف اینکه ما دلیل عقلی یک مساله را ندانستیم دلیل بر این می شود که ان مساله دلیل عقلی ندارد
امین : شما زمانی که از رابطه انسان ها با هم صحبت می کنید می توانید از واژه هایی چون توسل صحبت کنید از آن جهت که ممکن است فردی از دیگری رنجیده باشد یا به خاطر موردی از دست وی خشمگین و عصبانی باشد.در این حالات می توان با توسل به شخص سومی (که در نزد فرد مذکور از ارج و قرب بالاتری برخوردار است ) خود را به شخص عصبانی و ناراحت شده نزدیک ساخت. چرا در این موارد با توسل می توان گره گشایی کرد؟
این به دلیل نقص موجود در وجود انسان است.انسان دارای روحی لطیف است که بخشیدن را دوست دارد ولی این حالت زیبا که از روح خدایی وی سرچشمه می گیرد دارای نقص است و در افراد مختلف بسته به درجه تکامبل معنوی متفاوت است. همچنین این حالت زیبا در اثر شرایط گونگونی که در زندگی مادی فرد رخ می دهد تغییر می یابد.(مثل ظلمی که در حقش می شود و.(….
ولی پروردگار بلند مرتبه خود سرچشمه بخشش و عنایت است . وی مبرا از آن است که این چنین مواردی او را تحت تأثیر قرار داده و توجه کمتری به بنده اش ارزانی دارد، آنهم بنده ای که خود به درگاهش روی آورده است.
با توجه به نکاتی که ذکر کردم رابطه انسان با خداوند با رابطه انسان ها با یکدیگر بسیار متفاوت و قابل مقایسه نیست. چگونه می توان در حالی که به هدف خود یعنی باریتعالی بدون واسطه می رسیم ،برای خود یک واسطه ای قرار دهیم؟!!این یک مسئله ساده ذهنی است که برای همه قابل درک است.
و اما آن که می گویید در اسلام همچین چیزی هست یا نه . شما در این مورد تنها به یک آیه قرآنی اشاره فرمودید که هیچگاه وسیله را اولیاء معرفی نکرده و این تأویل شما از آیه است. همانطور که قبلاً هم ذکر کردم به نظر بنده (که البته گفتم آقای الهی قمشه ای نیز به آنم اشاره داشته اند)منظور از وسیله رهنمود ها و دستورات الهی است که توسط اولیائش عرضه می شود نه خود آنها. پذیرفتن این مطلب با توجه به دلایل عقلی که قبل از این ذکر کردم کاملا امکان پذیر است.
و اما جدا از یک آیه قرآنی که به آن استناد می کنید ؛ در بقیه موارد از روایات استفاده می کنید. من به استفاده از روایات در حالی که قرینه قرآنی صریحی بر آن ندارید و مهمتر از همه این که از لحاظ عقلی نیز قابل پذیرش نیست معتقد نیستم. همانطور که در پست های پیشین ذکر کردم شما ممکن است با استفاده از علم رجال بدانید که فلانی کی بوده ، چی کاره بوده ،چه کارایی کرده(تازه این موارد نیز چون توسط تاریخ نویسان ثبت شده و بدون شک تمام تاریخ نگاران تحت تأثیر حکومت و شرایط اجتماعی آن زمان بوده اند؛ آن هم شرایط اجتماعی صدر اسلام؛ نمی تواند منبع معتبر و خالی از غرض ورزی باشد)؛ ولی با این حال نمی توانید از شرایط روحی ، اندیشه ها و نگرش وی اطلاعات مناسبی داشته باشید.لذا تکیه بر روایات در حالی که مسئله از لحاظ عقلی قابل اثبات نیست بسیار ساده لوحانه است.
و اما این که می فرمایید آیا می توانید بر همه احکام دلیل عقلی بیاورید یا نه؟ و اگر دلیل عقلی مسئله ای را ندانستیم آیا می توانیم بگوییم که دلیل عقلی ندارد؟
دوست گرامی شما نمی توانید برای این مسئله دلیل عقلی بیاورید ولی من از لحاظ عقلی آن را مردود می دانم. بنابراین در مسئله ای که عقلم آن را مردود می داند چگونه می توانم آن را بپذیرم. صحبت شما در حالتی درست است که ما دلیل عقلی در رد مسئله نیز نداشته باشیم . در این حالت نمی توان مسئله را رد کرد
سخن آشنا : اقا امین مساله توسل به هیچ وجه مسالهای غیر عقلی نیست ایا اگر خداوند به احترام اولیاء الله که در نزد وی بسیار عزیزند به بنده دیگر خود هم با شفاعت انها لطفی نماید کاری غیر عقلی صورت داده است
اما در مورد ایه خدمتتان عرض کنم که حداقل اصل وسیله را که ثابت می کند
در مورد روایات هم اگر از یک نفر روایتی نقل شده باشد شاید بتوان حرف شما را قبول کرد اما روایات بسیار زیادی از افراد مختلف شیعه و سنی نقل شده و در کتابهای حدیثی موجود است کجا عقل می گوید اینهمه روایات رو دروغ بدانیم ایا این یک نوع بدبینی افراطی نیست مگر امکان دارداینهمه ادم جمع بشند و روایاتی رو در جهت اثبات مساله ای جعل نمایند
امین : دوست عزیز جناب آقای سخن
متأسفانه شما به من گفتید به سوالاتون پاسخ دهم تا بحث را ادامه دهیم.خوب من هم پاسخ دادم.ولی شما هرگز به سوالات من که قبلا مطرح شد پاسخی ندادید. جواب این پستتان را هم قبلا داده ام چون هر چه بگویم تکرار مکررات است و بس!
دوباره می گویم عزیز من ، برادر من ، دوست من لطفاً ضرورت این کار را بر اساس دلایل عقلی اثبات کنید.من قبلا گفتم ، بر اساس دلایل عقلی وقتی شما بی واسطه به هدفی دست می یابید قرار دادن واسطه کاری عبث است. در واقع نفرمودید که چرا باید اصولا توسلی از طریق واسطه ای به نام اولیاء صورت بگیرد.فایده این کار چیست؟
آقای سخن کاری که شما می گویید چون ضرورتی ندارد و خدا کار بیهوده انجام نمی دهد غیر عقلی است نه خود کار.
لطفاً سعی کنید ضرورت آن را به اثبات برسانید.تأکید می کنم ضرورت آن را !!!فراموش نکنید ضرورت آن را!!!!
سخن آشنا :اقا امین شما به سوال من هنوز بصورت کامل پاسخ نداده اید پاسخ دقیق به سوالات من مقدمه بحث صحیح است شما عوض اینکه به مطالب بنده پاسخ دهید به حاشیه رفته اید سوالات شما محفوظ است و با به نتیجه رسیدن سوالاتی که بنده مطرح کرده ام پاسخ ان را نیز خود بخود دریافت خواهید نمود .
دوست گرامی یادتان نرود که داشتن تعبد در احکام مساله ای است که به حکم عقل به اثبات رسیده است در نتیجه وقتی که ما می گوییم اگر عقل شخصی قادر به درک حکمت مساله ای نشد باید تعبد داشته باشد یعنی اینکه باید به حکم عقل خود که همان تعبد است عمل کند
احمد :الله تعالی به ما یاد می دهد که تمام امور فقط به دست اوست:قال الله تعالى لرسوله الکریم.(وَإِن یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ کَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلاَ رَآدَّ لِفَضْلِهِ) (سورة یونس/107)
(و اگر الله تو را به بلا و یا مصیبتی دچار کند، کسی نمی تواند آنرا از تو بر طرف سازد، مگر او . و اگر بخواهد خیری و نعمتی به تو برساند کسی نمی تواند جلوی این نعمت را بگیرد).
هما نطوریکه واضح است این آیه خطاب به سید المرسلین رسول الله صلى الله علیه واله وسلم می باشد پس اگر رسول الله صلى الله علیه واله وسلم نمی تواند مصیبتی را که بر او نازل شده است از خود دور کند، به همین ترتیب نیز نمی تواند مصیبتی را که بر دیگری نازل شده است از او دور سازد. و اگر رسول الله صلى الله علیه واله وسلم که اشرف الأنبیاء می باشد نتواند چنین کاری انجام دهد، کسانی که دارای مقامی پایین تر از رسول صلى الله علیه واله وستم هستند، نیز توانانی و قدرت آنرا نخواهد داشت که بلایی را از کسی دور کنند و یا نعمتی به او برسانند پس واضح می گردد که اینکار را کسی جز الله تعالی نمی تواند انجام دهد. و روی آوردن به کسی جز او در اینکار نوعی شریک قرار دادن برای او در اموریست که فقط او توانانی انجام آنرا دارد.
سخن :اقای احمد شما گویا اصلا معنی توسل را نمی دانید لطف کنید بحث را بصورت کامل مطالعه بفرمایید
اگر همانگونه که گفته اید توسل نوعی شرک است در ان صورت ایا بزرگان اهل سنت که در قبلا به توسل انها با استناد به کتب اهل سنت استناد کرده ام مشرک بوده اند ؟؟ یا شما پا را از بزرگان خود هم جلوتر گذاشته و احکام جدیدی صادر می کنید
احمد : جناب اشنا تعجب این است که شما به آیات قرآن که توجهی ندارید ولی به یک خبرمجهول و لو اینکه صحیح نباشد چنگ میزنید با اینکه محکمات قرآن صریح است که مرجع رفع اختلاف قرآن است نه خبر. در مورد توسل من معنی توسل را میدانم ولی متاسفم که شما معنى قران کریم را نمیدونید اما در مورد بزرگان اهل سنت انان واقعا مومنان بودند ولی روایات را که شما فرمودیداول اینکه مخالف قران است دوم مجهول وضعیف می باشد وانان ازاین خرافات برئى هستند و حدیث را که در آن آمده است هنگامیکه آدم علیه السلام در بهشت دچار خطا شد دعا کرد و گفت: ای الله از تو می خواهم که به حق محمد مرا ببخشی.... حدیثی که به آن استدلال کرده اید موضوع می باشد و حدیث موضوع یعنی حدیثی که ساختگی و دروغ باشد. پس این حدیث را هرگز رسول الله صلی الله علیه وسلم نگفته است. بلکه کسانی آن را ساخته و به دروغ آن را به رسول الله صلی الله علیه وسلم نسبت داده اند.و این خبر را ابن جوزی که استاد فن حدیث شناسی است از مجعولات شمرده و از خبرهایی است که فقط حسین الأشقر روایت نموده و او راوی احادیث مجعولات است. و او روایت نموده از عمرو بن ثابت و او ثقه نیست و ایمن در نقل نیز نمی باشد حتی قرآن نیز دروغ بودن این حدیث را ثابت می کند. چونکه در قرآن مجید آمده است هنگامیکه آدم علیه السلام دچار خطا شد خدای تعالی در قرآن کلماتی را که آدم از پروردگارش تعلیم گرفته بیان نموده، در سوره ی اعراف آیه ی 23 که آدم و همسر او گفتند: (قَالا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ) یعنی: ((خدایا پروردگار ما به خود ستم کردیم و اگر نیامرزی ما را و ما را رحم نکنی البته از زیانکارانیم)) و چون این کلمات را گفتند خدا ایشان را آمرزید و معنی این کلمات توبه میباشد و معلوم است که هر فاسق و فاجری هرگاه توبه کند خدا توبه ی او را میپذیرد چه برسد به آدم که برگزیده ی الهی است و دیگر احتیاج به چیز دیگر ندارد
سخن :اقای حجازی یک حدیث نبوده من چند تا حدیث ارائه نموده ام ما که نفهمیدیم شما مطالب کتابهای خودتون رو قبول دارید یا نه ما که اونها رو ضعیف می دونیم و بنده این مدارک رو اوردم که بدونید که بزرگان شما هم معتقد به توسل بوده اند و در کتابهای ضعیف و مجعول برادران اهل تسنن هم نتونستند که این مساله رو انکار کنند در ضمن قران هم به توسل صحه می گذارد وابتغوا الیه الوسیله در ضمن اگر اسناد دیگری هم از کتب اهل سنت در مورد توسل می خواهید بفرمایید تا خدمتتان ارائه کنم
(ادامه دارد )
یا حق
نویسنده » سخن آشنا » ساعت 12:17 عصر روز شنبه 86 اسفند 11
با سلام
جامعه مجازی ایرانیان که بیش از 500 هزار کاربر دارد و این وبلاگ هم متعلق به یکی از گروه های مذهبی آن با عنوان کلوب نسل جوان است بعد از 3 سال فعالیت از روز شنبه ساعت 12 فیلتر شد آنگونه که مسوولین سایت کلوب در وبلاگشان نوشته اند این فیلترینگ بدون تذکر قبلی صورت گرفته است شایان ذکر است محبوبترین کلوب (گروه ) این سایت در زمان فیلتر شدن کلوب نماز بوده است که خود نشان دهنده اقدامات مذهبی گسترده در این سایت و همچنین اقبال کاربران به مسائل مذهبی و ارزشی است که در هر روز در حال بیشتر شدن هم بود
امیدواریم مشکلات بوجود امده هر چه زودتر رفع گردد
نویسنده » سخن آشنا » ساعت 7:44 صبح روز سه شنبه 86 بهمن 30
به نام خدا
با عرض سلام
پرسشگر :سلام... امیدوارم حالتون خوب باشه...
هوای دنیای واقعی که سرده توی این روزا و شبای زمستونی...
هوای این دنیای مجازی چطوره ؟؟؟!!!
داشتم با دوستی حرف می زدم...
گفتم توی کلوب آدمها را می خوانم....
گفتم هر کسی اینجا برای خودش تعریفی داره هر چند مختصر...
گفتم برام جالبه ...
گفت : اگر راست نوشته باشند ......
به فکر فرو رفتم...
و یک چرای بزرگ ...
توی این دنیای واقعی اونقدر بعضی ها گم شدند که حتی توی این دنیا باز هم از خودشون فرار می کنن ...
داشتم به این فکر می کردم ، که چقدر با خودمون صادقیم...
پای سیستم می شینیم ... صفحه خودمون رو باز می کنیم... تا چه حد تونستیم... از خودمون بنویسیم ... تا چه حد تونستیم تعریف درستی از خودمون ارائه بدیم...
آدمی چه تنهاست ...
گم شدن در دنیای مجازی اینترنت ...
می دونی حس بدیه که اگه وقتی صفحه یه کسی رو باز می کنی احتمال بدی که شاید دروغ نوشته باشه ...
حتی اگه باهاش نخوای ارتباطی ، حتی در حد یه پیام داشته باشی ...
اینجا ... ورود آدمهایی که بیشتر اوقات همدیگه رو نمی شناسن و ...
و حضور اونها بر زندگی سایبرنیتیک همدیگه!
کم کم عادت می شه! آدمهایی که به طور عمده زبانشون رو و احساسشون رو به کیبوردها سپردن!
آدمی چه تنهاست!
توی دنیای مجازی با آدمی ناشناس که شاید از اساس آن چیزی و کسی نیست که نشون می ده و تنها و تنها یک نام است و یا یک آی دی ، همه از برکات و از سر صدقه این قرن آشوب زده ی توفانی و به بحران رسیده است.
انسانهای مضطرب و تنها و نشسته بر یک صندلی و روبروی یک مانیتور که دلی خوش دارن یا ندارن و دل خوش می کنن و خیالی ... که به پرواز درمیاد !
راستی شما ...
شما چی فکر می کنید ....!!!
اینجا توی این جامعه مجازی...
تا چقدر می تونی اعتمادت رو به دیگران تقویت کنی ...
تا چه حد اومدنت به اینجا بهت یاد داده که اعتماد نکنی...
آیا شما هم فکر می کنی که این دنیای مجازی مهمترین قسمت روابط انسانی رو نشونه گرفته و اون هم اعتماده ...
یا اینکه می گی اساسا یه تفریحه و می گی چه اهمیتی داره ...
یا شاید می گی به مهمترین مهره های این جامعه که آدمهایی معرفی شده با یه آی دی و یه صفحه هستن توجهی نداری !!!
منتظر شنیدن حرفهات هستم ...
ارادتمند ...
بهار(نام مستعار بنده)...
شاد باشید
و بدرود...
پاسخ : به نظر بنده انسان باید قبل از شروع هر کاری هدف خود را بر اساس ظرفیتهای موجود در محیطی و .... مشخص نماید اینترنت هم از این قاعده مستثنا نیست وقتی که انسان ساعاتی از عمر با ارزش خود را پای رایانه و در محیط مجازی سپری می کند مسلما بی هدف بودن ضرر بسیاری بزرگی است بنده به شخصه به این نتیجه رسیده ام که درست است که اعتماد متقابل در اینترنت به جهت عدم شناخت مانند زندگی واقعی نمی تواند باشد اما این محیط می تواند محل خوبی برای پرسشگری و پاسخ گویی باشد لذا به صوت هدفمند در این محیط سعی کرده ام بدون اینکه نیازی به اعتماد کردن و یا جلب اعتماد داشته باشم مطالب خود را بصورت مستند ارائه کنم تا مخاطبین خود بدون اینکه نیازی به اعتماد به شخص بنده باشد قضاوت نمایند
یا حق
نویسنده » سخن آشنا » ساعت 1:39 عصر روز دوشنبه 86 بهمن 29
به نام خدا
با عرض سلام
سوال : سلام
من یه سوال ازتون داشتم در مورد صیغه
می خواهم بدون صیغه ای که به عنوان محرمیت خونده می شه فقط یه منظور ازدواج موقت است؟؟
یا اینکه برای محرمیت جزیی هم می شه صیغه کرد
که مثلا اگه جایی از بدن مثلا دستهای کسایی که صیغه می شوند به هم اتصال پیدا کنه گناه محسوب نشه
یا به قول قدیمی ها صیغه برادری و خواهری ؟؟/
اصلا چنین صیغه ای وجود خارجی داره؟؟؟ اگه داره حکمش چیه؟؟؟؟/
می شه لطفا من رو راهنمایی کنید
ممنون از لطفتون
پاسخ : عقد ما دو نوع داریم 1) عقد دائم 2) عقد موقت
حالا صیغه ای که به عنوان محرمیت خونده می شه از دو حالت بالا خارج نیست و برای محرمیت جزئی عقد خاصی نداریم بله زن می تونه در عقد ازدواج موقت برخی شروط رو بگذاره که مثلا نزدیکی صورت نگیره
در مورد صیغه خواهر برداری ما همچین صیغه ای نداریم اگه صیغه ای بین دو جنس مخالف وجود داره فقط صیغه زن و شوهری که یک نوعش دائمه و نوع دیگش موقتیه
ضمنا نکته ای که لازم عرض کنم اینه که به نظر اکثر مراجع در عقد موقت اجازه پدر شرط صحت عقد هستش
اگه بازم سوالی داشتید در خدمتتون هستم
یا حق
نویسنده » سخن آشنا » ساعت 1:22 عصر روز دوشنبه 86 بهمن 29
ه نام خدا
با عرض سلام
سوال : نماز چرا دو سجده دارد ؟؟
پاسخ : با تشکر از اعتماد شما در مورد سوال شما نخست یادآورى این مطلب ضرورى است که احکام شرعى دو گونه اند:
1) احکامى که برخى از حکمتهاى آنها در قرآن و روایات اسلامى بیان شده است مانند روزه که یکى از حکمتهاى آن را قرآن پرهیز از گناه دانسته است . (بقره ، 183)
2) احکامى که در آیات و روایات اشاره اى به فلسفه آنها نشده و یا لااقل به دست ما نرسیده است . در این موارد ممکن است با دلیلهاى عقلى یا تجربى به بخشى از آنها پى ببریم ولى چون علم و عقل ما محدود است نمى توانیم فلسفه کامل آن را بدست آوریم . البته این بدین معنا نیست که انجام کار را مبتنى بر دانستن حکمتش کنیم ; بلکه روحیه بندگى خداوند اقتضا مى کند تا فرمانبردارى بى چون و چراى پروردگار خود باشیم و هر دستورى را ـ هر چند بدون آگاهى از حکمت آن ـ اطاعت کنیم و این به معناى تقلید کورکورانه نیست ; چرا که فرض این است پروردگار خود را به خوبى مى شناسیم و مى دانیم که هرگز فرمانى را به ضرر بنده اش صادر نمى کند; بلکه تمام احکام الهى براى رساندن او به کمال و تأمین سعادت و خوشبختى او در آخرت است و هر دستورى به ما دهد، صلاح و خیر ما را در آن دیده است . همچنانکه یک بیمار چون مى داند پزشک معالجش خیر و صلاح او را مى خواهد و در پى بهبودى بیمارى اوست ، داروهایى را که برایش تجویز کرده است مصرف مى کند بدون این که از حکمت آنها آگاهى داشته باشد.
اما این که چرا هر رکعت نماز یک رکوع و دو سجده دارد، روایات اسلامى به نکاتى در همین زمینه اشاره کرده اند که توجه شما را به دو نمونه از آن ها جلب مى کنیم :
1) از امام صادق(علیه السلام) در پاسخ به همین پرسش ، نقل شده است که فرمودند: چون نماز عبادت است از رکوع و سجود و تفاوتى میان این دو نیست ; لکن چون رکوع عمل شخص ایستاده و سجده عمل شخص نشسته مى باشد و نماز نشسته نصف نماز ایستاده است ; از این رو مى بایست عمل نشسته دو چندان شود تا به عمل ایستاده برابر گردد; لذا سجده تکرار مى شود تا با تعداد رکوع برابر شود.•
2) فردى از امیرالمؤمنین على(علیه السلام) پرسید: معناى دو سجده چیست ؟ حضرت فرمودند: سجده اوّلى تأویلش این است که وقتى سر برخاک مى گذارى یعنى خدایا! از همین خاک مرا خلق کردى و چنانچه سربرداشتى یعنى از همین خاک مرا بیرون آوردى ، وقتى براى بار دوم سر بر خاک نهادى معنایش این است که خداوندا! مرا به همین خاک دوباره باز خواهى گرداند و چون سربرآوردى یعنى از همین خاک دوباره خارج ساختى .
قرآن نیز به همین مطلب اشاره دارد(سوره طه ، آیه 55)
یا حق
نویسنده » سخن آشنا » ساعت 1:16 عصر روز دوشنبه 86 بهمن 29
به نام خدا
با عرض سلام
پرسشگر : خوب هستین؟ خوش به سعادت شما. راستش اول که توی این سایت اومدم فکر می کردم محیطی باشه که سودی نداشته باشه. اما از وفتی به لطف خدا پیامهای گروهی شما رو دریافت میکنم، هر روز چیزهایی یاد میگیرم که به خدا نزدیکتر میشم. از خدا و بعد هم از شما سپاسگزارم.
دلیل اینکه پیام می دم اینه. من یه دختر 23 ساله هستم . درسم تموم شده کار می کنم و به لطف خدا شرایط خوبی دارم. تو دلم پر از عشق خدا و اهل بیت هست. اما سر در گمم . 3 تا خواهر دارم.پدر و مادرم همه زندگی به ما ها رسیدن.خواهر دیگم 21 سالشه. ما مدتی خارج بودیم و اون خواهرم برای ادامه درسش موند. الان یک سراومده ایران و حال و هوای اونجا رو گرفته. مادر و پدرم غصه میخورن . امروز دیگه خیلی دلم گرفته . نمی دونم خدا از چه کاریم ناراحته که دعام رو گوش نمیده. اما دعای مادرم .گریه هاشم نمی شنوه؟
اروزی مادر پدرم اینه که ما زندگی تشکیل بدیم و ازدواج کنیم. اما شرایطش جور نمیشه. هرچی از خدا میخوام کسایی رو که صلاح می دونه سر راهمون بگذاره و دل خانواده ام رو شاد کنه. نمی کنه. مادرم سیده . همش دعا و نماز و قران می خونه. از غصه ما مریض شده.
تو رو به ابروی حسین . برای ما دعا کنین. تو رو به خدا یه راهی نشونم بدین. یه طوری دعا کنین.
تو رو خدااااااااااااااااااااااااااا
پاسخ : خانم .... ابتدا لازمه از لطف و اعتماد شما کمال تشکر رو بنمایم
خواهرم این موضوع را باید به شما متذکر شوم که تقدیر هر کس را خداوند به گونه ای آفریده است و زمان ازدواج شما و یا خواهرهایتان به دست شما نیست بلکه باید صبر کنید و ببینید که خداوند متعال چه صلاح و خیری در پیش دارد. پس باید به قضا و تقدیر اعتقاد داشته باشید و به خدا توکل کنید که انشاءا... هر زمان که خود خداوند صلاح دانست و خیر شما در آن بود ازدواج کنید و از خداوند همسری با ایمان و با اخلاق خوب بخواهید. پس نباید شما خودتان را ناراحت کنید و از لطف خداوند ناامید نشوید زیرا خداوند در قرآن می فرماید آنان که امکان ازدواج برایشان فراهم نیست، راه عفت در پیش گیرند تا خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز کند شما می توانید با توضیح این موارد به مادرتان او را نیز متقاعد نمایید که صبر همراه دعا رو در پیش بگیرند هنوز از شماکه سنی نگذشته است و باید عفاف و متانت خود را حفظ کنید زیرا مواردی است که می توان با رعایت آنها آقایان را به خود جلب کنید زیرا مردها چه بد و چه خوب خانم باوقار و باایمان را می پسندند و باید شما این موضوع را در نظر بگیرید. و همچنین در مجالس زنانه شرکت کنید و از خود رفتار خوبی نشان دهید و مرتب و با ادب باشید و صبر را پیشه کنید تا انشاءا... قسمت خوبی نصیبتان شود
هر وقت بی کار بودید خودتان را به کارهای هنری و یا ورزشی مشغول کنید تا دیگر به این مسأله فکر نکنید و خودتان را هم اذیت نکنید. در کلاس های ورزشی شرکت کنید تا روحیه تان شاداب باشد و اگر به کلاسهای هنری هم علاقه دارید سرخودتان را گرم کنید تا دیگر فرصتی برای فکرکردن به این مسائل را نداشته باشید.در مورد خواهرتان هم شما به عنوان خواهر بزرگتر بیشترین تاثیر را می توانید در او داشته باشید به روشهای غیر مستقیم و اگر شرایطش وجود داشت مستقیم و با محبت سعی کنید عواقب راهی که در پیش گرفته را برای او روشن نمایید سپس دعا کنید که انشاء الله خودش به عواقب روشی که در پیش گرفته پی برده و مسیر خود را عوض نماید در پایان از خداوند می خواهم که انشاءا... هر چه زودتر شما و خوهرتان ازدواج کنید و همسری با ایمان و با اخلاق خوب نصیبتان شود.
حرم حضرت معصومه هم رفتم حتما دعا گویتان خواهم بود
یا حق
نویسنده » سخن آشنا » ساعت 1:4 عصر روز دوشنبه 86 بهمن 29